مقاله پژوهشی
                                            
            
                            محدثه  سلیمانی؛ علی اصغر  بانویی؛ اسفندیار  جهانگرد؛ تیمور  محمدی
                        
            
                
                    چکیده 
                
 
                
                    در طول زمان، نوآوری و تغییرات تکنولوژی در فضاهای جغرافیایی بسیاری گسترش یافته است. یکی از انتقادات عمده به مدلهای داده- ستانده، عدم توانایی این مدل در سنجش اثرات تغییرات تکنولوژی، ناشی از نوآوریهای جدید بوده است. در این مقاله، نشان میدهیم که چگونه بهکارگیری روش میدان اثرگذاری، میتواند برای اندازهگیری این منظور استفاده ... 
                    بیشتر
                
                
                    در طول زمان، نوآوری و تغییرات تکنولوژی در فضاهای جغرافیایی بسیاری گسترش یافته است. یکی از انتقادات عمده به مدلهای داده- ستانده، عدم توانایی این مدل در سنجش اثرات تغییرات تکنولوژی، ناشی از نوآوریهای جدید بوده است. در این مقاله، نشان میدهیم که چگونه بهکارگیری روش میدان اثرگذاری، میتواند برای اندازهگیری این منظور استفاده شود. تغییرات تکنولوژی، به صورت تغییر یک یا تعداد بیشتری از درایههای ماتریس ضرایب مستقیم در نظر گرفته میشود و اثرات این تغییرات، در ماتریس معکوس لئونتیف اندازهگیری خواهد شد. سوال این است که تغییرات تکنولوژی در یک بخش، تنها شعاع محدودی از فضای اطراف آن بخش را تحت تاثیر قرار میدهد و یا کل سیستم اقتصادی از این تغییر «تأثیر» میپذیرد؟ به عبارت دیگر، اثر تغییر تکنولوژی یک بخش در اقتصاد، بر سایر بخشها چگونه خواهد بود؟ هدف، ارائه یک روش است که بتواند به صورت کلی میزان اثرپذیری بخشها را نسبت به انواع تغییرات یعنی- یک درایه، تمام درایهها، یک سطر، یک ستون- اندازهگیری کند و میزان اهمیت بخشهای مختلف را بسنجد. برای این منظور، از جداول متعارف داده- ستانده ایران دوره زمانی 1365 تا 1395 به قیمت ثابت سال 1390 مرکز آمار ایران، استفاده شده و تأثیر تغییرات تکنولوژی برای هر بخش با استفاده از ماتریس معکوس لئونتیف و رویکرد میدان اثرگذاری ستونی اندازهگیری شده است. یافتههای مقاله حاکی از آن است که در طول این دوره به طور عمده تغییرات تکنولوژی بخش صنعت و سپس بخش ساختمان بیشترین اثرگذاری و بخش معدن کمترین اثرگذاری را بر 
                
             
            
            
            
        
    
        
        
            
                                    مقاله پژوهشی
                                            
            
                            محمد  فقهی کاشانی؛ تیمور  محمدی؛ هادی  پیردایه
                        
            
                
                    چکیده 
                
 
                
                    بنگاهها باتوجه به نوساناتی که در جریانات نقدی تجربه مینمایند، افشای داوطلبانه اطلاعات خود را تنظیم میکنند. هدف از این مطالعه بررسی آثار مربوط به اخبار ریسک، سطح ابهام و همچنین اخبار مربوط به ابهامگریزی سرمایهگذاران بر سیاست اتخاذی بنگاهها به این نوسانات در افشای (محاظه کارانه یا غیرمحافظه کارانه) داوطلبانه اطلاعات نرم ... 
                    بیشتر
                
                
                    بنگاهها باتوجه به نوساناتی که در جریانات نقدی تجربه مینمایند، افشای داوطلبانه اطلاعات خود را تنظیم میکنند. هدف از این مطالعه بررسی آثار مربوط به اخبار ریسک، سطح ابهام و همچنین اخبار مربوط به ابهامگریزی سرمایهگذاران بر سیاست اتخاذی بنگاهها به این نوسانات در افشای (محاظه کارانه یا غیرمحافظه کارانه) داوطلبانه اطلاعات نرم و سخت در صنعت دیجیتال بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی 1391-1400، میباشد. همچنین از متغیر توضیحی وقفه افشای داوطلبانه بنگاهها، برای نمایش پویاییهای زمانی افشا در کنار متغیرهای کنترلی هزینه سرمایه، اهرم مالی و نقدشوندگی سهام بنگاه در قالب الگوهای پانل پویا؛ برای توضیح رفتار افشای داوطلبانه اطلاعات نرم و سخت بنگاهها استفاده گردید. نتایج گویای این است که مدیران بنگاههای فعال در صنعت دیجیتال بسته به نوع اطلاعات در دسترسشان برای افشای داوطلبانه بطور محافظه کارانه یا غیرمحافظه کارانه؛ نسبت به اخبار مربوط به ریسک، ابهام و ابهامگریزی سرمایهگذاران واکنشهای متفاوتی از خود نشان میدهند. دلیل این امر میتواند به ماهیت اطلاعات افشاشده (اعتبار اطلاعات از سوی سرمایهگذاران) برگردد. همچنین، یافتهها موید اثرات فزاینده افشای داوطلبانه ادوار قبل بر افشای ادوار بعدی است که بنوعی تاییدکننده وجود چسبندگی در سیاستهای افشای داوطلبانه در صنعت موردمطالعه میباشد. 
                
             
            
            
            
        
    
        
        
            
                                    مقاله پژوهشی
                                            
            
                            حسین  اسفندیار؛ تیمور  محمدی
                        
            
                
                    چکیده 
                
 
                
                    به لطف فناوری زنجیره بلوک و کاربردهایش، آینده بانکداری میتواند بدون واسطهها (بالاخص بانکها) رقم بخورد و از همین نظر از ارز دیجیتال بانکمرکزی (CBDCs) و استیبلکوین کمپانیهای بزرگ فناوری (BigTechs) بعنوان رقبای اصلی نظام نوین پولی یاد میشود. بر همین اساس و به موازات تمرکز اغلب کشورها بر بررسی (نظری و آزمایشی) جوانب انتشار ارز دیجیتال ... 
                    بیشتر
                
                
                    به لطف فناوری زنجیره بلوک و کاربردهایش، آینده بانکداری میتواند بدون واسطهها (بالاخص بانکها) رقم بخورد و از همین نظر از ارز دیجیتال بانکمرکزی (CBDCs) و استیبلکوین کمپانیهای بزرگ فناوری (BigTechs) بعنوان رقبای اصلی نظام نوین پولی یاد میشود. بر همین اساس و به موازات تمرکز اغلب کشورها بر بررسی (نظری و آزمایشی) جوانب انتشار ارز دیجیتال بانکمرکزی، در این مقاله با استفاده از یک مدل تعادل عمومی پویای تصادفی (DSGE)، در بازه زمانی 1388:1 تا 1400:4 اثرات انتشار ارز دیجیتال بانکمرکزی ایران (معروف به رمزریال) مدلسازی گردید. در مدل ما، رمزریال به صورت حسابپایه، در دسترس عموم، باقابلیت وضع نرخ بهره و مکمل پول نقد طراحی و نتایج اجرای سیاستهای قاعده کمی و قیمتی با حضور رمزریال ارائه شد. نتایج مدل براساس دادهها و کالیبراسیون از این حکایت دارد که انتشار رمزریال ضمن متنوعسازی ابزارهای بانکمرکزی، موجب ارتقاء اثرگذاری سیاستهای پولی در صورت وقوع تکانههای بیرونی (طرف عرضه و تقاضا) میگردد. از نتایج قابلتوجه، بالاخص برای اقتصاد دچار رکود-تورمی ایران این است که بانکمرکزی با انتشار (حجم مناسبی از) رمزریال، میتواند با کاهش اثرات منفی وارد به توان تولیدی کشور، به اجرای برنامههای ضدتورمی خود بپردازد. همچنین نتایج مدل ثابت میکند که با معرفی رمزریال به موازات ماندههای پول نقد، مهمترین عامل موثر بر سازوکار انتقال، پویاییهای انحراف هزینه مبادله است. در نهایت با عنایت به شتاب روزافزون استفاده از پرداخت الکترونیک در کشور، و محو پول نقد، بانکمرکزی میتواند با ارائه رمزریال، ضمن حفظ ارتباط مستقیم خود با مردم، کاراتر به تداوم ارائه خدمات نقدینگی بپردازد. 
                
             
            
            
            
        
    
        
        
            
                                    مقاله پژوهشی
                                            
            
                            رضا  طالبلو؛ پریسا  مهاجری؛ عباس  شاکری؛ تیمور  محمدی؛ زهرا  ذبیحی
                        
            
                
                    چکیده 
                
 
                
                    دستیابی به بینش صحیح از ساختار اتصالات و سرریز تلاطمات بین صنایع مختلف بورسی، نقش مهمی در مدیریت ریسک و تشکیل سبد بهینه سهام ایفا میکند. همچنین تحلیل اتصالات بین بخشی، در تدوین سیاستهای محرک رشد اقتصادی و طراحی اقدامات پیشگیرانه برای ممانعت از انتشار ریسک سیستمی به سیاستگذاران کمک میکند. در این راستا، مقاله حاضر تلاش میکند ... 
                    بیشتر
                
                
                    دستیابی به بینش صحیح از ساختار اتصالات و سرریز تلاطمات بین صنایع مختلف بورسی، نقش مهمی در مدیریت ریسک و تشکیل سبد بهینه سهام ایفا میکند. همچنین تحلیل اتصالات بین بخشی، در تدوین سیاستهای محرک رشد اقتصادی و طراحی اقدامات پیشگیرانه برای ممانعت از انتشار ریسک سیستمی به سیاستگذاران کمک میکند. در این راستا، مقاله حاضر تلاش میکند تا با استفاده از دادههای 3370 روز کاری مشترک طی دوره زمانی 1/7/1388 تا 31/6/1402 برای 20 صنعت بورسی (که بالغ بر 80 درصد بازار سهام ایران را تشکیل میدهد) و به کارگیری رویکرد اتصالات مبتنی بر مدل خودرگسیون برداری با پارامترهای متغیر طی زمان (TVP-VAR)، ریسک سیستمی و اتصالات تلاطمات بازده شبکه بازار سهم را برآورد نماید. علاوه بر این، رویکرد حداقل اتصالات را در سبدسازی بهینه سهام به کار گرفته و عملکرد آن را با دو رویکرد مرسوم مقایسه نماید. یافتهها حکایت از آن دارد که اولاً ریسک سیستمی در بازار سهام ایران قابل ملاحظه است و در سه سال اخیر به ارقام بیسابقه 80 درصدی نیز رسیده است. ثانیاً چهار صنعت صادراتی بزرگ (پتروشیمی، فلزات، معادن و پالایشگاه)، قویترین اتصالات زوجی را تجربه میکنند و در میان آنها، فلزات اساسی در نقش یکی از انتقالدهندگان مهم تلاطمات به کل شبکه سهام ظاهر میشود. ثالثاً سبد سهام مبتنی بر روش حداقل اتصالات در مقایسه با روشهای حداقل واریانس و حداقل همبستگی، عملکرد بهتری را بر اساس معیارهای بازدهی تجمعی و اثربخشی هج (پوشش) از خود به نمایش میگذارد. 
                
             
            
            
            
        
    
        
        
            
                                    مقاله پژوهشی
                                            
            
                            سمیه  نعمت اللهی؛ فرشاد  مومنی؛ علیرضا  گرشاسبی
                        
            
                
                    چکیده 
                
 
                
                    این مقاله با هدف بررسی اثر سطح تنظیمگری بر رشد ارزش افزوده صنعتی و مقایسه آن در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه انجام شده است. به این منظور از برآورد یک معادله غیرخطی با روش پانل GMM و دلتا متود برای سالهای 2000 تا 2019 استفاده شده است. نتایج برآوردها در نمونهای با 99 کشور یک رابطه U معکوس شکل بین متغیرهای تنظیمگری و رشد صنعتی را نشان ... 
                    بیشتر
                
                
                    این مقاله با هدف بررسی اثر سطح تنظیمگری بر رشد ارزش افزوده صنعتی و مقایسه آن در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه انجام شده است. به این منظور از برآورد یک معادله غیرخطی با روش پانل GMM و دلتا متود برای سالهای 2000 تا 2019 استفاده شده است. نتایج برآوردها در نمونهای با 99 کشور یک رابطه U معکوس شکل بین متغیرهای تنظیمگری و رشد صنعتی را نشان میدهد و برای حدود 67 درصد از مشاهدات نمونه، سطح تنظیمگری رشد را افزایش داده و اثر آن بر رشد صنعتی مثبت و معنیدار است. همچنین در این نمونه سطح حداکثرکننده رشد برای تنظیمگری 2.61 (در مقیاس 0-10) بوده است. نتیجه مهم دیگر این که ماهیت رابطه میان تنظیمگری و رشد صنعتی در کشورهای توسعهیافته اساساً متفاوت از کشورهای در حال توسعه است. به طور خاص، در حالیکه برآورد مدل برای کشورهای در حال توسعه با یافتههای مرتبط با کل مشاهدات همخوانی دارد و به صورت یک رابطه U معکوس است، یافته-های مرتبط با کشورهای توسعهیافته کاملاً متفاوت است و سطح حداکثرکننده رشد صنعتی برای این کشورها مشاهده نشدکه دلیل آن به تفاوتهای نهادی در این دو طیف مرتبط میشود. 
                
             
            
            
            
        
    
        
        
            
                                    مقاله پژوهشی
                                            
            
                            شیما  نمازی  زواره؛ فرشاد  مومنی؛ علی اصغر  سالم
                        
            
                
                    چکیده 
                
 
                
                    موضوع فقر جوانان ارتباط مستقیمی با وضعیت بیکاری و محرومیت آنان از فرآیندهای تحصیلی، اشتغال و رشد فردی دارد. درنتیجه به منظور مقابله با چالش فقر جوانان، باید تمرکز اصلی بر تسهیل دسترسی پدیده جمعیتیNEET به آموزش با کیفیت و فرصتهای شغلی شرافتمندانه قرار گیرد. با توجه به این که این گروه از افراد، تهدیدی بالقوه برای دستیابی کشور به یکی ... 
                    بیشتر
                
                
                    موضوع فقر جوانان ارتباط مستقیمی با وضعیت بیکاری و محرومیت آنان از فرآیندهای تحصیلی، اشتغال و رشد فردی دارد. درنتیجه به منظور مقابله با چالش فقر جوانان، باید تمرکز اصلی بر تسهیل دسترسی پدیده جمعیتیNEET به آموزش با کیفیت و فرصتهای شغلی شرافتمندانه قرار گیرد. با توجه به این که این گروه از افراد، تهدیدی بالقوه برای دستیابی کشور به یکی از مهمترین اهداف توسعه پایدار یعنی پایان دادن به فقر از طریق کار شایسته و رشد اقتصادی بوده و جمعیت جوان را به یک چالش و نه فرصت در اقتصاد تبدیل میکنند، بررسی تاثیری که بر فقر میگذارند و تاثیری که از فقر میپذیرند از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. در همین راستا هدف مقاله حاضر بررسی رابطه همزمان میان فقر خانوار و پدیده جمعیتی در جامعه شهری و روستایی ایران در سال 1401 میباشد. بدین منظور با بهرهگیری از ریزدادههای طرح هزینه و درآمد خانوارهای شهری و روستایی نخست خط فقر بر پایه رویکرد فقر چندبعدی محاسبه و خانوارهای فقیر شناسایی شد. سپس خانوارهایی که دارای پدیدهجمعیتی هستند نیز مشخص گردید. نتایج حاصل از برآورد الگوی پژوهش با استفاده از روش حداقل مربعات دو مرحلهای (2SLS) نشان داد که در مناطق شهری پدیده جمعیتی و فقر هر دو تاثیر مثبت و معناداری بر یکدیگر می گذارند. بر خلاف مناطق شهری نتایج حاصل از برآورد الگوی پژوهش در مناطق روستایی مشخص کرد که پدیده جمعیتی تاثیر معناداری بر فقر خانوار ندارد اما از سوی دیگر فقر خانوار تاثیر مثبت و معناداری بر آن میگذارد 
                
             
            
            
            
        
    
        
        
            
                                    مقاله پژوهشی
                                            
            
                            شیما  نمازی  زواره؛ فرشاد  مومنی؛ علی اصغر  سالم
                        
            
                
                    چکیده 
                
 
                
                    یک دلیل عمده سوق افراد به سمت مشاغل غیررسمی انگیزههای ضرورت میباشد. در واقع اشتغال غیررسمی نوعی استراتژی بقا برای کسانی است که راهی جز کار کردن در این نوع مشاغل با دستمزد پایین در جهت کسب درآمد و حمایت از خود و خانوادههایشان نمییابند. در سطح توسعه تداوم این روند توان رقابت اقتصادی و کیفیت زندگی شهروندان را تحت تاثیر قرار داده ... 
                    بیشتر
                
                
                    یک دلیل عمده سوق افراد به سمت مشاغل غیررسمی انگیزههای ضرورت میباشد. در واقع اشتغال غیررسمی نوعی استراتژی بقا برای کسانی است که راهی جز کار کردن در این نوع مشاغل با دستمزد پایین در جهت کسب درآمد و حمایت از خود و خانوادههایشان نمییابند. در سطح توسعه تداوم این روند توان رقابت اقتصادی و کیفیت زندگی شهروندان را تحت تاثیر قرار داده و بنیه تولید ملی و تولید فناورانه و نوآورانه را با محدودیتهای جدی رو به رو میسازد. در همین راستا هدف مقاله حاضر بررسی اثر فقر خانوار به همراه سایر عوامل اقتصادی-اجتماعی بر اشتغال غیررسمی در مناطق شهری ایران در سال 1398 است. برای این منظور با بهرهگیری از ریز دادههای طرح هزینه و درآمد خانوارهای شهری، نخست خط فقر بر پایه رویکرد فقر مطلق برای مناطق شهری محاسبه و خانوارهای فقیر شناسایی شد. سپس با توجه به شاخص ارائه شده در این پژوهش نوع اشتغال خانوارها به لحاظ رسمی و غیررسمی بودن مشخص گردید. نتایج حاصل از برآورد الگوی پژوهش با استفاده از روش دو مرحلهای هکمن پروبیت حاکی از آن است که فقر خانوار منجر به افزایش معناداری در اشتغال غیررسمی میشود به طوری که با افزایش در فقر، احتمال شاغل غیررسمی بودن به میزان 57/0 افزایش مییابد. پیام راهبردی مطالعه آن است که صرفا با ارتقاء بنیه تولید فناورانه و خلق قابلیتهای ارزش آفرینانه متکی به بهرهوری فزاینده است که میتوان بر معضل فقر و همچنین اشتغال غیررسمی در ایران غلبه کرد. 
                
             
            
            
            
        
    
        
        
            
                                    مقاله پژوهشی
                                            
            
                            محمد  فقهی کاشانی؛ تیمور  محمدی؛ زهرا  عقیقی
                        
            
                
                    چکیده 
                
 
                
                    یکی از چالش های مهم در مطالعات تجربی مربوط میشود به شناسایی پویایی های حباب هایی که بطور دوره یی شکل گرفته و ریزش می نمایند . مطالعه حاضر تلاشی است در این حوزه که در ابتدا به بررسی برخی محدودیت های مترتب بر یکی از روش های معمول نسبتا نوین در ادبیات اقتصادی در رابطه با شناسایی حباب های عقلایی در بازار اوراق بهادار تهران برای دوره زمانی ... 
                    بیشتر
                
                
                    یکی از چالش های مهم در مطالعات تجربی مربوط میشود به شناسایی پویایی های حباب هایی که بطور دوره یی شکل گرفته و ریزش می نمایند . مطالعه حاضر تلاشی است در این حوزه که در ابتدا به بررسی برخی محدودیت های مترتب بر یکی از روش های معمول نسبتا نوین در ادبیات اقتصادی در رابطه با شناسایی حباب های عقلایی در بازار اوراق بهادار تهران برای دوره زمانی 1388-1399میپردازد. سپس با اتخاذ رویکرد مبتنی بر الگوی تغییر رژیم مارکوف در این حوزه به گسترش روش متعارف ان با لحاظ سازی تعامل پویای قیمت های دارایی در بازار با عامل پنهان در فرایند شکل گیری و ریزش حباب ها می پردازد. نشان داده میشود که چگونه این چارچوب ضمن ارتقائ کارایی شناسایی حباب های مالی با تقلیل خطای تصریح مدل های پویا نسبت به روشهای جایگزین موجود، برایند کیفیت تعاملات معامله گران در بازار را بدون در نظر گرفتن هیچ پیش فرض خاصی در خصوص چگونگی تعاملات انها بویژه در رابطه با هماهنگ سازی انتظارات ودر پی ان رفتار معاملاتی انها، میتواند بطور ضمنی ملحوظ سازد. یافته ها با کاربست این روش حاکی از تجربه حباب در قیمت دارایی ها تنها برای دوره 1397:01-1399:05 برخلاف کاربست روش متعارف که متضمن عدم وجود حباب و یا وجود دو دوره حبابی 1391:01-1393:05 و 1397:01-1399:05در بازار اوراق بهادار تهران میباشند. 
                
             
            
            
            
        
    
        
        
            
                                    مقاله پژوهشی
                                            
            
                            زهرا  بیگدلی شاملو؛ عباس  شاکری؛ تیمور  محمدی؛ سیروس  امیدوار
                        
            
                
                    چکیده 
                
 
                
                    موضوع عرضه پول از دیرباز مورد توجه اقتصاددانان بوده واز این رو مطالعات نظری و تجربی فراوانی در این زمینه انجام شده است. هدف اصلی این مطالعه تحلیل ماهیت فرآیند خلق پول با بررسی رویکردها به این فرآیند در ایران است، که می توان آنها را در دو گروه درونزایی و برونزایی پول طبقه بندی نمود. درونزایی پول به این معناست که عرضه پول در اقتصاد به ... 
                    بیشتر
                
                
                    موضوع عرضه پول از دیرباز مورد توجه اقتصاددانان بوده واز این رو مطالعات نظری و تجربی فراوانی در این زمینه انجام شده است. هدف اصلی این مطالعه تحلیل ماهیت فرآیند خلق پول با بررسی رویکردها به این فرآیند در ایران است، که می توان آنها را در دو گروه درونزایی و برونزایی پول طبقه بندی نمود. درونزایی پول به این معناست که عرضه پول در اقتصاد به طور مستقیم تحت تاثیر فعالیتهای اقتصادی و شرایط موجود در آن اقتصاد است و منحصراً توسط بانک مرکزی تعیین نمی شود. درونزایی پول همچنین می تواند نقش بسیار مهمی در تعیین کارایی و اثربخشی سیاستهای پولی بر شاخص های اقتصاد کلان ایفا کند. بنابراین به منظور آزمون درونزایی براساس دیدگاههای پساکینزی با استفاده از داده های سالانه 1357-1400 برای تعیین مدل زمان-متغیر عرضه پول از روش دومرحله ای و رهیافت حالت-فضا استفاده شده است. نتایج حاکی از آن است که اولاً پول درونزاست ثانیا تاثیر متغیرهای توضیحی بر آن در طول زمان ثابت نیست و بنابراین تغییر سیاستهای پولی از هدفگذاری بر کلهای پولی متناسب با شرایط درونزایی پول ضروری است. 
                
             
            
            
            
        
    
        
        
            
                                    مقاله پژوهشی
                                            
            
                            احمدرضا  احمدی؛ قهرمان  عبدلی؛ فاطمه  اظهری
                        
            
                
                    چکیده 
                
 
                
                    پژوهش حاضر به بررسی تأثیر جهانیشدن بر اقتصاد زیرزمینی در ایران طی بازه زمانی 13۹۹-۱۳۵۸ پرداخته است. در این راستا، اندازه اقتصاد زیرزمینی با استفاده از روش شاخص چندگانه-علل چندگانه محاسبه شد و سپس، اثرات ابعاد سهگانه جهانیشدن (اقتصادی، اجتماعی و سیاسی) و اجزای دوگانه هر بُعد (عملکردی و قانونی) بر اقتصاد زیرزمینی با بهکارگیری ... 
                    بیشتر
                
                
                    پژوهش حاضر به بررسی تأثیر جهانیشدن بر اقتصاد زیرزمینی در ایران طی بازه زمانی 13۹۹-۱۳۵۸ پرداخته است. در این راستا، اندازه اقتصاد زیرزمینی با استفاده از روش شاخص چندگانه-علل چندگانه محاسبه شد و سپس، اثرات ابعاد سهگانه جهانیشدن (اقتصادی، اجتماعی و سیاسی) و اجزای دوگانه هر بُعد (عملکردی و قانونی) بر اقتصاد زیرزمینی با بهکارگیری رهیافت خودرگرسیونی با وقفههای توزیعی بررسی و آزمون شد. نتایج حاصل از برآورد الگوهای پژوهش در بلندمدت حاکی از آن بوده است که ابعاد اقتصادی و اجتماعی جهانیشدن، اثری منفی بر اقتصاد زیرزمینی دارند اما در مقابل، بعد سیاسی جهانیشدن، اثری مثبت بر اقتصاد زیرزمینی دارد. تجزیه و تحلیل تاثیر اجزای هریک از ابعاد جهانیشدن بر اقتصاد زیرزمینی نیز نشانگر آن بوده است که هر دو جزء بعد اجتماعی جهانیشدن، اثری منفی بر اقتصاد زیرزمینی دارند. همچنین اگرچه اثرگذاری منفی جزء قانونی جهانیشدن اقتصادی بر اقتصاد زیرزمینی تایید شد، ولی جزء عملکردی آن با اثر معناداری بر اقتصاد زیرزمینی همراه نبوده است. در ارتباط با اجزای بُعد سیاسی جهانیشدن، برآورد نشان از اثر مثبت و معنادار جزء عملکردی آن بر اقتصاد زیرزمینی داشته در حالیکه جزء قانونی جهانیشدن سیاسی اثر معناداری بر اقتصاد زیرزمینی با خود بههمراه ندارد. یافتههای دیگر آنکه در هر چهار الگو، بیکاری اثری مثبت و تعمیق مالی اثری منفی بر اقتصاد زیرزمینی دارد. نتایج این پژوهش، راهنمای مفیدی برای سیاستگذاران در جهت کاهش اندازه اقتصاد زیرزمینی و افزایش شفافیت اقتصادی کشور خواهد بود. 
                
             
            
            
            
        
    
        
        
            
                                    مقاله پژوهشی
                                            
            
                            علی  مزیکی؛ سینا  عاشوری؛ جاوید  بهرامی؛ سمیه  شاهحسینی
                        
            
                
                    چکیده 
                
 
                
                    در این مطالعه به بررسی رفتار ممانعت از ورود بنگاههای خارجی با استفاده از سرمایهگذاری راهبردی بنگاه خانگی در نیروی کار تحقیقوتوسعه میپردازیم. بررسی این مکانیزم بهعنوان یک مانع درونزا برای تجارت آزاد تحت شرایط جاری افزایش تمرکز بازار در سطح بازارهای جهانی بسیار ضروری است. در این راستا، یک چارچوب نظری جامع از طریق تلفیق تئوریهای ... 
                    بیشتر
                
                
                    در این مطالعه به بررسی رفتار ممانعت از ورود بنگاههای خارجی با استفاده از سرمایهگذاری راهبردی بنگاه خانگی در نیروی کار تحقیقوتوسعه میپردازیم. بررسی این مکانیزم بهعنوان یک مانع درونزا برای تجارت آزاد تحت شرایط جاری افزایش تمرکز بازار در سطح بازارهای جهانی بسیار ضروری است. در این راستا، یک چارچوب نظری جامع از طریق تلفیق تئوریهای تجارت بینالملل و سازمانِ صنعتی گسترش دادیم. در این مدل، بررسی میکنیم که آیا بنگاه داخلی پس از آزادسازی تجاری ممکن است از هزینههای تحقیقوتوسعه بهعنوان مانعی برای ورود رقبای خارجی استفاده میکند یا خیر. همچنین به این موضوع میپردازیم که چه عواملی احتمال چنین اقدامی را افزایش میدهد. این تعامل راهبردی در قالب یک بازی استکلبرگِ «ورود به بازار» فرموله شده است که در آن بنگاه داخلی میتواند بین استراتژی استفاده از تحقیقوتوسعه برای «ممانعت»  از ورود رقیب خارجی و استراتژی «سازش»  با رقیب خارجی انتخاب کند. بر اساس نتایج، در شرایط قیمتگذاری درونزا، ممکن است بنگاه داخلی، با منطقی راهبردی در تحقیقوتوسعه سرمایهگذاری کند تا هزینههای ورود رقبای خارجی را افزایش داده و سود موردانتظار آنها را از بین ببرد. در این میان ما محدودهای در بازارهای با حجم متوسط شناسایی کردیم که در آن بنگاه خانگی با سرمایهگذاری در تحقیقوتوسعه میتواند ورود رقیب خارجی را مسدود کرده و ساختار انحصاری را حفظ کند؛ بنابراین در چنین شرایطی آزادسازی تجاری ممکن است در رسیدن به هدف خود در زمینه کنترل تمرکز بازار ناکام باشد. این یافتهها اهمیت لحاظ اندازه بازار در سیاستگذاریهای تجاری برجسته میسازند. 
                
             
            
            
            
        
    
        
        
            
                                    مقاله پژوهشی
                                            
            
                            سید هادی  عربی؛ علی  آذین؛ محمد حسن  ملکی
                        
            
                
                    چکیده 
                
 
                
                    تحقیق حاضر به دنبال شناسایی و تحلیل عوامل مؤثر بر فقر ذهنی در ایران است. تحقیق حاضر از نظر جهتگیری، کاربردی بوده و از حیث روششناسی، کمی چندگانه است. جامعه نظری پژوهش، خبرگان بحث فقر ذهنی بوده و روش نمونهگیری، قضاوتی است. برای گردآوری دادهها از دو پرسشنامه خبرهسنجی و اولویتسنجی استفاده شد. در گام اول، 36 عامل از طریق مرور پیشینه ... 
                    بیشتر
                
                
                    تحقیق حاضر به دنبال شناسایی و تحلیل عوامل مؤثر بر فقر ذهنی در ایران است. تحقیق حاضر از نظر جهتگیری، کاربردی بوده و از حیث روششناسی، کمی چندگانه است. جامعه نظری پژوهش، خبرگان بحث فقر ذهنی بوده و روش نمونهگیری، قضاوتی است. برای گردآوری دادهها از دو پرسشنامه خبرهسنجی و اولویتسنجی استفاده شد. در گام اول، 36 عامل از طریق مرور پیشینه و مصاحبه با خبرگان بدست آمد. این عوامل با بکارگیری توزیع پرسشنامه و روش دلفی فازی غربال شدند. 13 عامل دارای عدد دیفازی بالاتر از 65/0 بودند و برای اولویتبندی نهایی انتخاب شدند. عوامل غربال شده با توزیع پرسشنامههای اولویتسنجی  با روش مارکوس  رتبهبندی شد. عوامل موثر بر فقر ذهنی در ایران  بر اساس خروجی  روش مارکوس عبارت بودند از: عوامل شخصیتی، نابرابری اقتصادی، شبکههای اجتماعی آنلاین، بی هویتی اجتماعی و بیکاری. یافتهها نشان میدهد عوامل شخصیتی مانند عزت نفس، امید به آینده در کنار عواملی دیگر مانند نابرابریهای اقتصادی و حضور فعال در شبکههای اجتماعی آنلاین میتواند بر فقر ذهنی جامعه تأثیرگذار باشد. 
                
             
            
            
            
        
    
        
        
            
                                    مقاله پژوهشی
                                            
            
                            غلامحسین  گل ارضی؛ مهناز  خراسانی
                        
            
                
                    چکیده 
                
 
                
                    این پژوهش باهدف بررسی اثرات نامتقارن نااطمینانی سیاستهای اقتصادی داخلی (DEPU) و جهانی (GEPU) بر بازدهی شاخص کل بورس اوراق بهادار تهران انجام شده است. بدینمنظور از مدل خودرگرسیون با وقفههای توزیعی غیرخطی (NARDL) بهره-گرفتهشده است. نوآوری اصلی این پژوهش در تحلیل همزمان نااطمینانی سیاستهای اقتصادی با منشأ داخلی و جهانی، در چارچوبی ... 
                    بیشتر
                
                
                    این پژوهش باهدف بررسی اثرات نامتقارن نااطمینانی سیاستهای اقتصادی داخلی (DEPU) و جهانی (GEPU) بر بازدهی شاخص کل بورس اوراق بهادار تهران انجام شده است. بدینمنظور از مدل خودرگرسیون با وقفههای توزیعی غیرخطی (NARDL) بهره-گرفتهشده است. نوآوری اصلی این پژوهش در تحلیل همزمان نااطمینانی سیاستهای اقتصادی با منشأ داخلی و جهانی، در چارچوبی غیرخطی و بررسی واکنش نامتقارن بازار سهام نسبت به این نااطمینانیها نهفته است. دادههای مورداستفاده بهصورت فصلی و طی دوره ۱۳۷۶ تا ۱۴۰۳ گردآوری شدهاند. علاوهبر شاخصهای نااطمینانی، متغیرهای کنترلی شامل نرخ ارز، قیمت جهانی نفت، شاخص قیمت مصرفکننده، حجم نقدینگی، تولید ناخالص داخلی حقیقی بدون نفت و نقدشوندگی بازار سهام نیز در مدل لحاظ شدهاند.. نتایج نشان میدهد که شوکهای مثبت و منفی نااطمینانی سیاستهای اقتصادی داخلی بهترتیب اثرات مثبت و منفی معناداری بر بازدهی شاخص کل بورس در کوتاهمدت و بلندمدت دارند. همچنین، شوکهای نااطمینانی سیاستهای اقتصادی جهانی  نیز در کوتاهمدت با وقفه زمانی تأثیرگذار بودهاند؛ بهطوریکه شوک مثبت تأثیر مثبت و شوک منفی تأثیر منفی بر بازده شاخص کل داشته است. اما در بلندمدت، تنها شوک مثبت نااطمینانی سیاستهای اقتصادی جهانی تأثیر مثبت معناداری بر بازدهی شاخص کل بورس داشته است. همچنین، متغیرهای کنترلی نیز اثرات معناداری بر بازده شاخص کل بورس داشتهاند. 
                
             
            
            
            
        
    
        
        
            
                                    مقاله پژوهشی
                                            
            
                            رضا  طالبلو؛ میرعلی  کمالی سیدبگلو؛ پریسا  مهاجری
                        
            
                
                    چکیده 
                
 
                
                    در این پژوهش، 56,965 فقره تسهیلات اعطایی طی سالهای 1398 تا 1403 در شعب شمال تهران بانک ملی ایران، بهمنظور برآورد احتمال نکول وام مورد بررسی قرار گرفتند. برای پیشبینی رفتار اعتباری مشتریان، سه مدل شامل رگرسیون لجستیک، جنگل تصادفی و تقویت گرادیان حداکثری بهکار گرفته شده است. متغیرهای ورودی شامل 29 متغیر در سه دستهی اصلی بودند: مشخصات ... 
                    بیشتر
                
                
                    در این پژوهش، 56,965 فقره تسهیلات اعطایی طی سالهای 1398 تا 1403 در شعب شمال تهران بانک ملی ایران، بهمنظور برآورد احتمال نکول وام مورد بررسی قرار گرفتند. برای پیشبینی رفتار اعتباری مشتریان، سه مدل شامل رگرسیون لجستیک، جنگل تصادفی و تقویت گرادیان حداکثری بهکار گرفته شده است. متغیرهای ورودی شامل 29 متغیر در سه دستهی اصلی بودند: مشخصات قرارداد تسهیلات (مبلغ، دوره بازپرداخت، نوع وثیقه و ...)، ویژگیهای فردی تسهیلاتگیرنده (سن، شغل، سابقه اعتباری و ...) و مشخصات شعبه (استان، نوع شعبه و ...). همچنین پیشپردازشهایی مانند حذف مقادیر پرت، دستهبندی متون، استخراج سن و دوره تنفس از دادههای موجود انجام شده است و مدلها در دو حالت پایه و بهینهسازیشده (با تنظیم ابرپارامترها) ارزیابی شدند. نتایج نشان داد که مدلهای یادگیری ماشین عملکرد بهتری نسبت به روش سنتی دارند. شاخص ROC-AUC برای مدل تقویت گرادیان حداکثری معادل 73/99 و برای جنگل تصادفی نیز 68/99 درصد برآورد شد، درحالیکه این مقدار برای رگرسیون لجستیک تنها 34/75 درصد بود. اختلاف میانگین AUC بین مدلهای یادگیری ماشین و رگرسیون لجستیک حدود 243/0 بود و در همه موارد، آزمونهای آماری و فاصله اطمینان 95 درصد، بر معناداری این اختلاف تأکید داشتند. یافتهها برتری قابل اتکای روشهای یادگیری ماشین در پیشبینی نکول تسهیلات را تأیید میکند. 
                
             
            
            
            
        
    
        
        
            
                                    مقاله پژوهشی
                                            
            
                            رضا  معبودی؛ زینب  دره نظری
                        
            
                
                    چکیده 
                
 
                
                    هدف پژوهش بررسی تاثیر آستانهای فینتک بر رابطه بین رانت نفت و رشد اقتصادی در ایران است. برای تجزیه و تحلیل روابط بین متغیرها از رویکرد رگرسیون آستانهای و دادههای فصلی دوره زمانی 1401-1392 استفاده شده است. نتایج نشان میدهند رانت نفت قبل و بعد از رسیدن فینتک به سطح آستانه 146/0 تاثیر منفی و معناداری بر رشد اقتصادی دارد. اما، پس از عبور ... 
                    بیشتر
                
                
                    هدف پژوهش بررسی تاثیر آستانهای فینتک بر رابطه بین رانت نفت و رشد اقتصادی در ایران است. برای تجزیه و تحلیل روابط بین متغیرها از رویکرد رگرسیون آستانهای و دادههای فصلی دوره زمانی 1401-1392 استفاده شده است. نتایج نشان میدهند رانت نفت قبل و بعد از رسیدن فینتک به سطح آستانه 146/0 تاثیر منفی و معناداری بر رشد اقتصادی دارد. اما، پس از عبور فینتک از سطح آستانه، شدت تاثیر نفرین منابع بر رشد اقتصادی کاهش مییابد. همچنین، اثر متقاطع رانت نفت و فینتک قبل از رسیدن فین-تک به حد آستانه، بر رشد اقتصادی منفی و معنادار است. اما، پس از عبور فینتک از حد آستانه، اثر متقاطع رانت نفت و فینتک بر رشد اقتصادی مثبت و معنادار میباشد. استفاده غیر بهینه از درآمدهای نفتی از طریق افزایش رانت و فساد، رشد اقتصادی را کاهش میدهد. اما، گسترش فینتک با بهرهگیری از فن-آوریهای دیجیتال، دسترسی بنگاههای فعال در بخش غیرنفتی و کارآفرینان را به خدمات مالی افزایش میدهد که افزایش اشتغال و کاهش نقش محوری نفت در اقتصاد را در پی دارد. بنابراین، توسعه فینتک تاثیر منفی رانت نفت بر رشد اقتصادی را کاهش میدهد. با توجه به نتایج پژوهش توصیه میشود دولت با توسعه پلتفرمهای فینتک و فناوریهای بلاکچین علاوه بر نظارت بیشتر بر میزان تخصیص درآمدهای نفتی به بودجه عمومی کشور، دسترسی کارآفرینان و بنگاههای کوچک فعال در بخش فناوریهای پیشرفته را به سرمایه تسهیل نماید و از طریق مدیریت بهینه منابع و توسعه متوازن بخشهای مختلف تولیدی، آثار منفی رانت نفت بر رشد اقتصادی را کاهش دهد. 
                
             
            
            
            
        
    
        
        
            
                                    مقاله پژوهشی
                                            
            
                            علی  نیکونسبتی؛ عباس  عصاری؛ فرشاد  مومنی؛ لطفعلی  عاقلی
                        
            
                
                    چکیده 
                
 
                
                    چالشهای پیشروی سیاستگذاری در دنیای درحال تحول کنونی باعث شده است در  سالهای اخیر ایده ارائه مدلهای ترکیبی برای تحلیل علل موفقیت و شکست سیاستگذاری مورد توجه قرار گیرد. بررسیها نشان میدهد رویکردهای نهادی و رفتاری با چالشهایی درخصوص تبیین مناسب شکست سیاستگذاری مواجه هستند. رویکرد نهادی تبیین مناسبی از اشتباهات سیاستگذاری ... 
                    بیشتر
                
                
                    چالشهای پیشروی سیاستگذاری در دنیای درحال تحول کنونی باعث شده است در  سالهای اخیر ایده ارائه مدلهای ترکیبی برای تحلیل علل موفقیت و شکست سیاستگذاری مورد توجه قرار گیرد. بررسیها نشان میدهد رویکردهای نهادی و رفتاری با چالشهایی درخصوص تبیین مناسب شکست سیاستگذاری مواجه هستند. رویکرد نهادی تبیین مناسبی از اشتباهات سیاستگذاری در یک ساختار دموکراتیک  ارائه نمینماید و رویکرد رفتاری نمیتواند عدم اصلاح سیاستگذاری  با وجود تلنگرها را به خوبی تبیین نماید. برای غلبه بر این چالشها، با اتکاء به دو رویکرد نهادی-رفتاری الگوی جدیدی برای تبیین سیاستگذاری ارائه شده است که بر اهمیت نهادها، میانبرهای ذهنی و کل ساختار نهادی در موفقیت یا شکست سیاستگذاری تاکید مینماید.
مبتنی بر الگوی ترکیبی فوق و با استفاده از روش تحلیل مقایسهای شاخصها و سیاستها در ایران و کشورهای منتخب در دو بخش مسکن و سلامت بررسی شد.در هر دو بخش خانوار ایرانی هزینهای قریب به دو برابر میانگین جهانی پرداخت مینماید که به معنی شکست سیاستگذاری است. دلیل این شکست از یکسو فاصله ساختار نهادی کشور با نظام دموکراتیک است که بر کیفیت سیاستگذاری اثر منفی دارد. همچنین سوگیری شناختی به دلیل میانبر ذهنی دسترسپذیری در دو بخش مسکن و سلامت قابل مشاهده است. درواقع سیاستگذار به سادگی فرض میکند با تزریق منابع و افزایش عرضه میتواند شرایط را بهبود بخشد. همچنین سیاستگذار از قوانین و قواعد(نهادها) اثر گذار در هر بخش غفلت مینماید که این امر نیز در شکست سیاستها بسیار اثرگذار است. 
                
             
            
            
            
        
    
        
        
            
                                    مقاله پژوهشی
                                            
            
                            علیرضا  عرفانی؛ المیرا  اصل روستا؛ عبدالمحمد  کاشیان
                        
            
                
                    چکیده 
                
 
                
                    نرخ ارز همواره از مهمترین شاخصهای اقتصادی بوده که عوامل مختلفی در تعیین آن مؤثرند. برخی از این عوامل در قالب متغیرهای اقتصادی و برخی دیگر به شکل اخبار سیاسی-اقتصادی بازتاب دارند. پرسش مهمی که تاکنون پاسخ دقیقی به آن داده نشده آن است که آیا میتوان مدلی جامع به منظور مدلسازی و پیشبینی نرخ ارز داشت به نحوی که دربرگیرندهی تمامی ... 
                    بیشتر
                
                
                    نرخ ارز همواره از مهمترین شاخصهای اقتصادی بوده که عوامل مختلفی در تعیین آن مؤثرند. برخی از این عوامل در قالب متغیرهای اقتصادی و برخی دیگر به شکل اخبار سیاسی-اقتصادی بازتاب دارند. پرسش مهمی که تاکنون پاسخ دقیقی به آن داده نشده آن است که آیا میتوان مدلی جامع به منظور مدلسازی و پیشبینی نرخ ارز داشت به نحوی که دربرگیرندهی تمامی متغیرها و عوامل مؤثر باشد؟ در این پژوهش به عنوان پاسخی برای این پرسش، با استفاده از یادگیری ماشین و رویکرد تلفیق دادهها، مدلی جامع مبتنی بر یادگیری عمیق ارائه شده است. مدل مذکور از انواع داده پشتیبانی کرده و برای آموزش آن اخبار مؤثر بر نرخ ارز از 10 پایگاه اصلی داخلی و خارجی در بازه زمانی 1393 تا 1402 جمعآوری و به همراه دادههای نرخ ارز و سایر شاخصهای اقتصادی مستقیما به مدل داده شده است. به منظور یافتن بهترین مدل، 8 مدل یادگیری ماشین، 2 مدل آماری و یک مدل زبانی بزرگ در هر دو حالت رگرسیون و کلاسبندی آموزش و آزموده شدهاند. برای اجتناب از سوگیری و نتایج تصادفی، از تکنیکهای اعتبارسنجی متقابل، و تکرار آموزش و آزمون مدلها با مقادیر اولیهی تصادفی متفاوت، استفاده شده است. نتایج بدست آمده حاکی از آن است که رویکرد پیشنهادی با لحاظ کردن تمامی عوامل مؤثر به صورت مستقیم، به طور قابل توجهی عملکرد بهتری در مقایسه با رویکردهای گذشته داشته است. 
                
             
            
            
            
        
    
        
        
            
                                    مقاله پژوهشی
                                            
            
                            اعظم  احمدیان
                        
            
                
                    چکیده 
                
 
                
                    امروزه اهمیت حضور و ظهور فینتکها بهخصوص فینتکهای فعال در حوزه مالی بر کسی پوشیده نیست. اهمیت این موضوع تا بدانجا است که دامنه گستردهای از مطالعات اخیر بر عملکرد فینتکها و رابطه آنها با اقتصاد کلان در سطح بینالملل متمرکز شده است. تجربیات بینالملل بیانگر این است که فینتکها با گسترش دسترسی به خدمات مالی، کمک بزرگی ... 
                    بیشتر
                
                
                    امروزه اهمیت حضور و ظهور فینتکها بهخصوص فینتکهای فعال در حوزه مالی بر کسی پوشیده نیست. اهمیت این موضوع تا بدانجا است که دامنه گستردهای از مطالعات اخیر بر عملکرد فینتکها و رابطه آنها با اقتصاد کلان در سطح بینالملل متمرکز شده است. تجربیات بینالملل بیانگر این است که فینتکها با گسترش دسترسی به خدمات مالی، کمک بزرگی به بهبود رشد اقتصادی و کنترل تورم داشتهاند. یکی از دغدغههای اصلی سیاستگذاران اقتصادی، در سالهای اخیر، دستیابی به بهبود  رشد اقتصادی بوده است. چند سؤال اساسی مطرح است. اول، ظهور و حضور فینتکها چگونه میتواند رشد اقتصادی را تحت تأثیر قرار دهد. دوم اثر بلندمدت و کوتاهمدت حضور فینتکها بر رشد اقتصادی چگونه است. سوم، آیا اثر فینتکها بر رشد اقتصادی در آستانههای مختلف متغیرهای تورم، نقدینگی، نرخ ارز و شاخص قیمت سهام متفاوت است. در این مقاله با بهرهمندی از دادههای سریزمانی در دوره ۱۳۷۰-۱۴۰1 و بهرهمندی از روش خود رگرسیونی با وقفه توزیعی، چگونگی اثر فینتکها در کوتاهمدت و بلندمدت بر رشد اقتصادی بررسی شده است. سپس با بکارگیری روش رگرسیون آستانهای، اثر فینتکها در آستانههای مختلف تورم، نقدینگی، نرخ ارز و شاخص قیمت سهام بررسی شده است. نتایج حاصل از روش خودرگرسیونی با وقفه بیانگر اثر منفی فینتکها بر رشد اقتصادی در کوتاهمدت و اثر مثبت آن در بلندمدت است. نتایج حاصل از روش رگرسیون آستانهای، بیانگر اثر متفاوت فینتکها بر رشد اقتصادی در آستانههای مختلف متغیرهای کلان مورد نظر است.