مقاله پژوهشی
اقتصاد رفتاری
مرتضی خورسندی؛ مهنوش عبداله میلانی؛ تیمور محمدی؛ پردیس حجازی
چکیده
اثرگذاری درآمد بر رفاه ذهنی، بهعنوان یکی از معیارهای اندازهگیری رفاه در مطالعات فراوانی مورد توجه قرارگرفته اما ابعاد مختلفی از این اثرگذاری هنوز مورد بررسی قرار نگرفته است؛ ازاینرو هدف مطالعه حاضر، بررسی اثرگذاری غیرخطی درآمد بر رفاه ذهنی 58کشور منتخب طی سالهای 2005تا 2020 است که در دو سناریو بررسی شده است. بدین منظور از یک الگوی ...
بیشتر
اثرگذاری درآمد بر رفاه ذهنی، بهعنوان یکی از معیارهای اندازهگیری رفاه در مطالعات فراوانی مورد توجه قرارگرفته اما ابعاد مختلفی از این اثرگذاری هنوز مورد بررسی قرار نگرفته است؛ ازاینرو هدف مطالعه حاضر، بررسی اثرگذاری غیرخطی درآمد بر رفاه ذهنی 58کشور منتخب طی سالهای 2005تا 2020 است که در دو سناریو بررسی شده است. بدین منظور از یک الگوی انتقال ملایم PSTR که توسعهیافته مدلهای تغییر رژیم است، استفاده شده است. در پژوهش حاضر، اثر متغیرهای درآمد، بیکاری، تورم، امید به زندگی و نابرابری درآمد بر رفاه ذهنی نیز بررسی شده است. براساس نتایج بهدستآمده در رابطه غیرخطی، اندازه تأثیرگذاری GDP بر رفاه ذهنی در مقدار آستانه مشخص از نابرابری درآمدی، کاهشی است. بنابراین، چنانچه افزایش درآمد ملی و کاهش نابرابری درآمد به عنوان عاملی اثرگذار بر رفاه، مدنظر سیاستمداران قرار داشته باشد، توجه به این نکته نیز حائز اهمیت است که کاهش نابرابری از آستانهای مشخص به بعد، موجب کاهش اندازه اثرگذاری درآمد بر رفاه ذهنی خواهد شد. بدین معنی که از آستانهای مشخص به بعد، در نابرابری درآمد، تمرکز دولتها بر کاهش نابرابری درآمد، بهتر است کاهش یابد تا منابع صرف امور ضروری شود.
مقاله پژوهشی
اقتصاد رفتاری
حبیب مروت؛ علی اصغر سالم؛ شایان محمدشریفی
چکیده
عوامل متعددی در رشد و توسعه بازار سهام مؤثر هستند. یکی از این عوامل، رفتار و عملکرد سرمایهگذاران فردی (بازدهی سرمایهگذاری) در این بازارها است. سرمایهگذاران حقیقی به دلایل مختلف مانند رشد بلندمدت سرمایه، سود سهام و پوشش در برابر کاهش قدرت خرید ناشی از تورم، به سرمایهگذاری در بازار سهام علاقهمند هستند. اما عملکرد آنها در ...
بیشتر
عوامل متعددی در رشد و توسعه بازار سهام مؤثر هستند. یکی از این عوامل، رفتار و عملکرد سرمایهگذاران فردی (بازدهی سرمایهگذاری) در این بازارها است. سرمایهگذاران حقیقی به دلایل مختلف مانند رشد بلندمدت سرمایه، سود سهام و پوشش در برابر کاهش قدرت خرید ناشی از تورم، به سرمایهگذاری در بازار سهام علاقهمند هستند. اما عملکرد آنها در این بازار علاوه بر شرایط کلی اقتصاد و بازار سهام یک کشور به ویژگیهای فردی سرمایهگذار بستگی دارد. لذا در این مطالعه سعی شده است تا معنیداری اثرگذاری ویژگیهای جمعیتی مانند سن و جنسیت، ریسکپذیری و درجه صبوری، سوگیرهای رفتاری مانند بیشاعتمادی و زیانگریزی و ویژگیهای سرمایهگذاری مانند تجربه و مهارت سرمایهگذاری و تواتر بازسازی سبد سهام بر عملکرد سرمایهگذاری حقیقی در بازار سهام تهران مورد ارزیابی قرار گیرد. برای این منظور با استفاده از نمونهگیری نظاممند، اطلاعات مورد نیاز از تعداد 240 پرسشنامه از جامعه سرمایهگذاران حقیقی بازار سهام تهران جمعآوری شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از مدل لاجیت ترتیبی نشان داد که متغیرهای سن، جنسیت، و درجه ریسکپذیری اثر معنی داری در عملکرد سرمایهگذاران حقیقی ندارند. درجه صبوری افراد اثر مثبت و معنیدار بر عملکرد سرمایهگذاران داشته و افراد صبورتر بازدهی بیشتری کسب کردهاند. بیشاعتمادی و زیانگریزی اثر منفی و معنیدار بر عملکرد سرمایهگذاران داشته و در نهایت تجربه و مهارت سرمایهگذاری اثر مثبت و معنیدار بر عملکرد سرمایهگذاران دارد.
مقاله پژوهشی
اقتصاد پولی
رعنا عباسقلی نژاد اسبقی؛ حسین صمصامی
چکیده
در سالهای اخیر، بعضی از سیاستگذاران پولی، وجود تورمهای بالا در اقتصاد ایران را تنها به استقلال بانک مرکزی نسبت میدهند و معتقدند که بهمنظور کاهش نرخ تورم، بانک مرکزی باید مستقل باشد؛ درحالیکه با تکیه بر مطالعات تجربی و به جهت درونزایی پول در اقتصاد ایران، موضوعیت استقلال بانک مرکزی با چالشهای ساختاری مواجه است. ازاینرو ...
بیشتر
در سالهای اخیر، بعضی از سیاستگذاران پولی، وجود تورمهای بالا در اقتصاد ایران را تنها به استقلال بانک مرکزی نسبت میدهند و معتقدند که بهمنظور کاهش نرخ تورم، بانک مرکزی باید مستقل باشد؛ درحالیکه با تکیه بر مطالعات تجربی و به جهت درونزایی پول در اقتصاد ایران، موضوعیت استقلال بانک مرکزی با چالشهای ساختاری مواجه است. ازاینرو هدف از نگارش این مقاله، تعیین مؤلفههای الزامات موضوعیت استقلال بانک مرکزی با تأکید بر ساختار دولت در اقتصاد ایران است. بدین منظور با توجه به ادبیات موجود، استقلال بانک مرکزی و با استفاده از روش نظریه دادهبنیاد، اشباع نظری در ارتباط با مقولات مسئله موضوعیت استقلال بانک مرکزی در اقتصاد ایران بهدست آمد. سپس با استفاده از روش میانگینگیری مدل بیزی و در حضور 21 متغیر، متغیرهای انحراف نرخ ارز مؤثر از نرخ ارز مناسب، کسری بودجه دولت، درآمدهای نفتی و شاخص اثربخشی دولت بهعنوان مهمترین متغیرهای مشخصکننده الزامات موضوعیت استقلال بانک مرکزی در اقتصاد ایران شناخته شدند. بهعلاوه بر طبق نتایج حاصل، افزایش صرف شاخصهای استقلال بانک مرکزی در حضور متغیرهایی که منجر به درونزایی پول در شرایط موجود اقتصاد ایران شدهاند، اثر ضعیف و شکننده دارد و لذا ضروری است قبل از بحث استقلال، اصلاحات ساختاری در هر یک از متغیرهای مهم مورد شناسایی صورت گیرد.
مقاله پژوهشی
اقتصاد مالی
علی نصیری اقدم؛ مهتاب مرادزاده
چکیده
اهرم مالی شاخصی است که اتکای نسبی شرکت بر سرمایه و بدهی را در تأمین مالی داراییها نشان میدهد. با فرض ثبات سایر شرایط، هرچه این نسبت بالاتر باشد به معنای اتکای بالاتر شرکت بر استقراض است و در دورههای رکودی، شرکت را با مخاطره بیشتری مواجه میکند. هدف از این مطالعه ارزیابی اثر مالیات بر درآمد و هزینههای مالی شرکت بر اهرم مالی است: ...
بیشتر
اهرم مالی شاخصی است که اتکای نسبی شرکت بر سرمایه و بدهی را در تأمین مالی داراییها نشان میدهد. با فرض ثبات سایر شرایط، هرچه این نسبت بالاتر باشد به معنای اتکای بالاتر شرکت بر استقراض است و در دورههای رکودی، شرکت را با مخاطره بیشتری مواجه میکند. هدف از این مطالعه ارزیابی اثر مالیات بر درآمد و هزینههای مالی شرکت بر اهرم مالی است: آیا افزایش مالیات بر درآمد از یک سو و افزایش هزینههای قابل قبول مالیاتی از سوی دیگر باعث اهرمیتر شدن ساختار سرمایه شرکتها میشود؟ برای بررسی این مسئله شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی دوره زمانی 1390- 1399 مورد مطالعه قرار گرفته است. انتظار نظری پژوهش این بود که با افزایش مالیات مؤثری که شرکت از محل درآمدها پرداخت میکند و با افزایش هزینههایی که بابت استقراض متحمل میشود، اهرم مالی بالاتری داشته باشد. این فرضیهها با مدل دادههای تابلویی پویا و به روش حداقل مربعات تعمیمیافته (GLS) مورد آزمون قرار گرفت. پس از کنترل سایر شرایط، مشخص شد که نرخ مؤثر مالیات بردرآمد اثر معناداری بر اهرم مالی ندارد اما هزینههای مالی رابطه مثبت و معناداری با نسبت مذکور دارد.
مقاله پژوهشی
توسعه اقتصادی
امیرحسین پوره؛ عباس حاتمی
چکیده
بیش از سه دهه تنها از عمر سیاستگذاری توسعه در ایران پس از انقلاب میگذرد اما ایران همچنان در چارک چهارم توسعهیافتگی و چارک اول توسعهنیافتگی قرار دارد. اگرچه توسعهیافتگی و توسعهنیافتگی را نمیتوان تنها به امر سیاستگذاری تقلیل داد ولی سیاستگذاری همواره به عنوان یکی از عوامل مؤثر بر توسعه دیده شده است. بر همین ...
بیشتر
بیش از سه دهه تنها از عمر سیاستگذاری توسعه در ایران پس از انقلاب میگذرد اما ایران همچنان در چارک چهارم توسعهیافتگی و چارک اول توسعهنیافتگی قرار دارد. اگرچه توسعهیافتگی و توسعهنیافتگی را نمیتوان تنها به امر سیاستگذاری تقلیل داد ولی سیاستگذاری همواره به عنوان یکی از عوامل مؤثر بر توسعه دیده شده است. بر همین اساس، این پژوهش میکوشد با استفاده از نظریه زمینهای دلایل ناکامی سیاستگذاری توسعه در ایران از نظر متخصصان و متصدیان سیاستگذاری توسعه را فهم نماید. بر این اساس، با 22 متخصص و متصدی امر سیاستگذاری توسعه مصاحبه نیمهساختاریافته صورت گرفت و مصاحبهها از طریق کدگذاری سه مرحلهای شامل کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل گردید. در این تحلیل، ابتدا 629 مفهوم اولیه بهدست آمد که در مراحل بعدی به 78 مقوله فرعی سپس 24 مقوله اصلی و نهایتاً یک مقوله هسته تقلیل یافت. مقوله هسته پژوهش یعنی تثلیت ناکارآمدیها نشان داد سیاستگذاری توسعه در ایران دچار مثلث ناکارآمدیها شامل ناکارآمدی حکمرانی، ناکارآمدی ساخت اجتماعی و ناکارآمدی نظم نخبگانی است که نه بهصورت مجزا بلکه بهصورت درهمتنیده، در یک مثلث مفصلبندیشده و ناکارآمدی سیاستگذاری توسعه در ایران را شکل بخشیدهاند. این وضعیت مبین شکلگیری نوعی مثلث شوم در سیاستگذاری توسعه در ایران است و بر این موضوع تأکید دارد که در صورت تداوم این وضعیت، ایران درگیر نوعی توسعهنیافتگی مضاعف و تعلیق توسعهیافتگی پایدار خواهد شد.
مقاله پژوهشی
اقتصاد رفتاری
طه شیشه گری؛ فرهاد غفاری
چکیده
اقتصاد مرسوم بیان میکند که وجود آربیتراژ در بازارهای مالی، بازیگران این بازارها را به سوی رفتار عقلایی با هدف بیشینه نمودن سود سوق میدهد؛ فرضی که اساس مفهوم فرضیه کارایی در بازار (EMH)[1] را تشکیل میدهد. در سوی دیگر در سالهای اخیر اقتصاد رفتاری با انجام مطالعاتی، فرض کارایی و رفتار عقلایی در بازارهای مالی را زیر سؤال برده و ...
بیشتر
اقتصاد مرسوم بیان میکند که وجود آربیتراژ در بازارهای مالی، بازیگران این بازارها را به سوی رفتار عقلایی با هدف بیشینه نمودن سود سوق میدهد؛ فرضی که اساس مفهوم فرضیه کارایی در بازار (EMH)[1] را تشکیل میدهد. در سوی دیگر در سالهای اخیر اقتصاد رفتاری با انجام مطالعاتی، فرض کارایی و رفتار عقلایی در بازارهای مالی را زیر سؤال برده و برای متغیرهای به ظاهر غیرمرتبط از جمله شرایط جوی، دمای هوا و آلودگی، تأثیر معنیداری در بازارهای مالی یافته است. در این پژوهش میخواهیم با بررسی دادههای روزانه شاخص بازار سهام تهران در دو بازه زمانی اسفند 1400 تا بهمن 1401 و اسفند 1401 تا بهمن 1402 مقایسهای میان قدرت توضیحدهندگی این دو دیدگاه ارائه دهیم. برای این منظور از دادههای روزانه نرخ رشد دلار آمریکا در بازار آزاد به عنوان متغیر توضیحدهنده رشد شاخص کل بازار سرمایه در دیدگاه مرسوم اقتصاد استفاده نمودهایم و متغیرهای دمای هوا، وضعیت جوی و میزان شاخص آلودگی نیز به عنوان متغیرهای توضیحدهنده در رویکرد رفتاری وارد مدل شدهاند. برای مدلسازی با توجه به ماهیت بازارهای مالی از روش EGARCH استفاده نمودهایم. نتایج این پژوهش نشان میدهد که در بازه اسفند 1400 تا بهمن 1401 که نرخ دلار روند صعودی قابل توجهی را تجربه نموده است، قدرت توضیحدهندگی متغیرهای رفتاری کاهش یافته و بعضی از آنها معنیداری خود را در توضیح شاخص کل از دست دادهاند درحالیکه در بازه اسفند 1401 تا بهمن 1402 (ثبات نسبی نرخ ارز)، متغیرهای رفتاری تأثیر معنیداری روی شاخص کل داشتهاند. [1]. Efficiency Market Hypothesis
مقاله پژوهشی
توسعه اقتصادی
فریبا رشنو؛ احمد سرلک
چکیده
در شرایط پیچیدگی اقتصادی که تولید کالاها و خدمات با فناوریهای بالا و با تنوع بسیار زیاد انجام میشود، دستیابی به رشد اقتصادی بدون آلودگی از مهمترین اهداف کشورهای دنیا به حساب میآید. این امر مستلزم اقداماتی مانند سرمایهگذاری در تولید دانشبنیان است که خود نیازمند سرمایهگذاری در تحقیق و توسعه است. لذا در این ...
بیشتر
در شرایط پیچیدگی اقتصادی که تولید کالاها و خدمات با فناوریهای بالا و با تنوع بسیار زیاد انجام میشود، دستیابی به رشد اقتصادی بدون آلودگی از مهمترین اهداف کشورهای دنیا به حساب میآید. این امر مستلزم اقداماتی مانند سرمایهگذاری در تولید دانشبنیان است که خود نیازمند سرمایهگذاری در تحقیق و توسعه است. لذا در این پژوهش به بررسی رابطه پیچیدگی اقتصادی چندبعدی و رشد اقتصادی سبز فراگیر پرداخته شده است. ازآنجاکه تعدادی از کشورهای توسعهیافته و درحالتوسعه به لحاظ جغرافیایی با یکدیگر همسایه هستند، در این پژوهش روش اقتصادسنجی پنل فضایی و دادههای کشورهای مزبور استفاده شده است. نتایج نشان میدهد که بین رشد سبز فراگیر و پیچیدگی اقتصادی، هم در کشورهای درحالتوسعه و هم در کشورهای توسعهیافته رابطه معنیداری وجود دارد و شدت این رابطه در کشورهای درحالتوسعه بهطور نسبی کمتر است.