اقتصادکلان
محمدعلی ابوترابی؛ مهدی حاج امینی؛ سحر توحیدی
چکیده
در دهههای اخیر تاثیر توسعه مالی بر رشد بخش واقعی از جنبههای مختلف به بحث گذاشته شده است. پژوهش حاضر بر ساختار مالی تمرکز کرده و با دستهبندی مقایسهای ادبیات ساختار مالی، نقش ساختارهای مالی بانکمحور و بازارمحور را در رشد اقتصادی تبیین میکند. سپس تاثیر ساختار مالی و به طور خاص ساختار بانکی بر تولید سرانه کل و بخشی ...
بیشتر
در دهههای اخیر تاثیر توسعه مالی بر رشد بخش واقعی از جنبههای مختلف به بحث گذاشته شده است. پژوهش حاضر بر ساختار مالی تمرکز کرده و با دستهبندی مقایسهای ادبیات ساختار مالی، نقش ساختارهای مالی بانکمحور و بازارمحور را در رشد اقتصادی تبیین میکند. سپس تاثیر ساختار مالی و به طور خاص ساختار بانکی بر تولید سرانه کل و بخشی (کشاورزی، صنعت و خدمات) در ایران بررسی میشود. تصریحهای مختلفی طی دوره زمانی 1358(1979) تا 1395(2016) به روش حداقل مربعات معمولی کاملا اصلاح شده (FMOLS) برآورد شدند. یافتههای تجربی نشان میدهد سیاستهای تبعیضی و تورش در ساختار مالی به نفع یک بخش بر رشد بخش واقعی و به ویژه بر بخشهای کشاورزی و صنعت تاثیر منفی میگذارد. بنابراین، در حمایت از طراحی یک ساختار مالی متوازن، پیشنهاد میشود از هرگونه مداخله یا تبعیض به نفع یک بخش خاص پرهیز شود. در ارتباط با ساختار بانکی نیز یافتهها نشان میدهد افزایش قدرت مالی بانکها رشد اقتصادی را تشویق میکند.
بانکداری
فرشاد مومنی؛ عباس شاکری؛ جواد طاهرپور؛ بهنام عزتی اختیار
چکیده
برخی نظریههای اقتصادی که بر رابطه مثبت میان توسعه بخش مالی و توسعه بخش حقیقی اقتصاد تاکید دارند، خصوصیسازی بازارها و نهادهای مالی و توسعه حضور بخش خصوصی را به عنوان روشی برای دستیابی به توسعه مالی مطرح میسازند، اما عملکرد بانکهای خصوصی در برخی کشورها تفاوتهای اساسی با اهداف مورد نظر را بروز داده است. فقدان چارچوبهای مناسب ...
بیشتر
برخی نظریههای اقتصادی که بر رابطه مثبت میان توسعه بخش مالی و توسعه بخش حقیقی اقتصاد تاکید دارند، خصوصیسازی بازارها و نهادهای مالی و توسعه حضور بخش خصوصی را به عنوان روشی برای دستیابی به توسعه مالی مطرح میسازند، اما عملکرد بانکهای خصوصی در برخی کشورها تفاوتهای اساسی با اهداف مورد نظر را بروز داده است. فقدان چارچوبهای مناسب اقتصادی و نهادی سبب شده تا عملکرد بانکهای خصوصی در این کشورها قابل دفاع نباشد. با توجه به این توضیحات، مطالعه حاضر به بررسی اثر بانکداری خصوصی بر رشد اقتصادی ایران، مبتنی بر دادههای سریزمانی (فصلی) و روش خودرگرسیونی با وقفههای توزیعی برای سالهای 1396-1382 پرداخته است. نتایج تحقیق نشان داد که توسعه مالی نقش تعیینکننده و مثبتی در افزایش تولید و رشد اقتصادی دارد، اما هرچه دامنه فعالیت بانکهای خصوصی گسترش یافته، تولید به طور منفی تحت تاثیر قرار گرفته است. علت این را باید در فضای نهادی و اقتصادی که بانکها در آن فعالیت میکنند، جستوجو کرد. بنابراین، بهرهگیری از ظرفیت بانکهای خصوصی باید مشروط به فراهمسازی چارچوبهای نهادی مناسب در این حوزه شود. نظارت مستمر و همراه با ضمانت اجرایی بانک مرکزی به ویژه جلوگیری از بنگاهداری بانکها و ورود کنترل نشده به بازار داراییها، مهمترین شروط هستند.
مهدیه رضاقلی زاده؛ ملیحه کیوانپور
چکیده
یکی از جنبههای مهم توسعه مالی در کشورهای صادرکننده نفت، نحوه تخصیص درآمدهای نفتی در طول دورههایی از نوسانات قیمت نفت است. از این رو، توسعه مالی در این کشورها نه تنها از طریق مستقیم با تاثیر برپسانداز و سرمایهگذاری بر حسابجاری تاثیر میگذارد، بلکه از طریق غیرمستقیم نیز بر ارتباط بین نوسانات قیمت نفت و حسابجاری ...
بیشتر
یکی از جنبههای مهم توسعه مالی در کشورهای صادرکننده نفت، نحوه تخصیص درآمدهای نفتی در طول دورههایی از نوسانات قیمت نفت است. از این رو، توسعه مالی در این کشورها نه تنها از طریق مستقیم با تاثیر برپسانداز و سرمایهگذاری بر حسابجاری تاثیر میگذارد، بلکه از طریق غیرمستقیم نیز بر ارتباط بین نوسانات قیمت نفت و حسابجاری تاثیرگذار است. با توجه به اهمیت اینموضوع،پژوهش حاضر با بهکارگیری الگوی غیرخطی رگرسیون انتقال ملایم (STR) و دادههای سری زمانی طی دوره زمانی 94-1357 به بررسی نقش توسعه مالی در رابطه بین تغییرات قیمت نفت و حسابجاری در ایران می پردازد. برای منظور با تکیه بر آزمونهای کشف رفتار غیرخطی، وجود رابطه غیرخطی بین حسابجاری و قیمت جهانی نفت تایید شده و متغیر توسعه مالی به عنوان مناسبترین متغیر انتقال انتخاب میشود. مدل غیرخطی رگرسیون انتقال ملایم با تابع انتقال لاجستیک دو رژیمی با یک بار انتقال (LSTR1) نیز به عنوان الگوی پیشنهادی برای این رابطه در نظر گرفته میشود. نتایج حاصل از برآورد الگوی پژوهش نشان میدهد که افزایش قیمت نفت در قالب یک ساختار دو رژیمی با سطح آستانهای (5386/1) در رژیم اول (یعنی زمانی که توسعه مالی کمتر از مقدار آستانهای خود (5386/1) است) بر تراز حسابجاری ایران اثر مثبت و معنادار داشته است به گونهای که شدت این اثر مثبت با عبور از سطح آستانه و وارد شدن به رژیم دوم (یعنی زمانی که توسعه مالی بیش از مقدار آستانهای خود (5386/1) است) بیشتر میشود.
مهدیه رضاقلی زاده؛ امیر حسین عالمی
چکیده
فرار مالیاتی جزء اصلی فعالیتهای زیرزمینی بوده و توسعه بخش مالی به عنوان یکی از مهمترین بخشهای اقتصاد هر کشور میتواند میزان آن را تحت تاثیر قرار دهد. تحقیق حاضر تلاش می کند پاسخی به این سوال دهد که آیا توسعه بخش مالی در ایران میتواند منجر به کاهش فرار مالیاتی شده و اقتصاد زیرزمینی در کشور را کاهش دهد یا خیر؟ برای این منظور پس ...
بیشتر
فرار مالیاتی جزء اصلی فعالیتهای زیرزمینی بوده و توسعه بخش مالی به عنوان یکی از مهمترین بخشهای اقتصاد هر کشور میتواند میزان آن را تحت تاثیر قرار دهد. تحقیق حاضر تلاش می کند پاسخی به این سوال دهد که آیا توسعه بخش مالی در ایران میتواند منجر به کاهش فرار مالیاتی شده و اقتصاد زیرزمینی در کشور را کاهش دهد یا خیر؟ برای این منظور پس از مشخص کردن عوامل به وجود آورنده فرار مالیاتی، اندازه آن در ایران با استفاده از روش علل چندگانه - شاخص چندگانه (MIMIC)، به کمک نرم افزار آموس و با روش حداکثر درست نمایی برآورد شده و با استفاده از اطلاعات جانبی، سری زمانی اندازه نسبی و مطلق آن طی دوره زمانی 94-1357 محاسبه و تاثیر توسعه مالی بر فرار مالیاتی در کشور با بهکارگیری دادههای سری زمانی و با استفاده از آزمون کرانهای در مدل خودرگرسیون برداری با وقفههای گسترده بررسی شده است. نتایج برآورد سری زمانی فرار مالیاتی نشاندهنده این است که روند فرار مالیاتی در ایران طی سالهای مورد بررسی با وجود نوسانات عمده در مجموع افزایشی بوده است. یافتههای حاصل از برآورد تاثیر توسعه مالی بر فرار مالیاتی نیز بیانگر این است که توسعه مالی کشور در بلندمدت و نیز در کوتاهمدت (با یک وقفه) تاثیر منفی و معنیدار بر حجم فرار مالیاتی داشته و عامل مهمی در محدودسازی بازار زیرزمینی و فرار مالیاتی است. همچنین افزایش تورم در بلندمدت منجر به افزایش فرار مالیاتی در کشور شده و در مقابل، افزایش تولید ناخالص داخلی، عاملی در جهت ممانعت از رشد بیشتر اقتصاد زیرزمینی و فرار مالیاتی است.
جواد هراتی؛ غلامرضا زمانیان؛ حجت تقی زاده
چکیده
انرژی بهعنوان یکی از مهمترین و ضروریترین عوامل تولید و محصول نهایی، از جایگاه ویژهای در رشد و توسعه اقتصادی کشورها برخوردار است. در این تحقیق، رابطه پویای بین توسعه مالی و مصرف انرژی براساس مدل سیستم GMM در 53 کشور درحالتوسعه و 47 کشور پیشرفته طی دوره 2014- 2000 مورد بررسی قرارگرفته است. نتایج نشان میدهد، درآمد ملی و سرمایهگذاری ...
بیشتر
انرژی بهعنوان یکی از مهمترین و ضروریترین عوامل تولید و محصول نهایی، از جایگاه ویژهای در رشد و توسعه اقتصادی کشورها برخوردار است. در این تحقیق، رابطه پویای بین توسعه مالی و مصرف انرژی براساس مدل سیستم GMM در 53 کشور درحالتوسعه و 47 کشور پیشرفته طی دوره 2014- 2000 مورد بررسی قرارگرفته است. نتایج نشان میدهد، درآمد ملی و سرمایهگذاری مستقیم خارجی در هر دو گروه از کشورها اثر مثبتی بر مصرف انرژی دارد. نحوه اثرگذاری قیمت انرژی بر مصرف انرژی در کشورهای درحالتوسعه و پیشرفته کاملاً متضاد است. بازار پول در هر دو گروه کشورهای درحالتوسعه و پیشرفته نسبت به بازار سرمایه از نقش مؤثرتری بر کاهش ﻣﺼﺮف اﻧﺮژی برخوردار است. علاوه بر این، در هر دو گروه از کشورهای مورد مطالعه توسعه مالی از طریق بازار پول به شکل U معکوس بر مصرف انرژی تأثیر دارد، در حالی که اثر توسعه مالی از طریق بازار سرمایه برای کشورهای درحالتوسعه به شکل U و برای کشورهای پیشرفته به شکل U معکوس است. این نتایج از نظر طراحی سیاستهای مدیریت منابع انرژی و توسعه پایدار برای سیاستگذاران در کشورهای مختلف مهم است.
مهدی تقوی؛ عباس شاکری؛ تیمور محمدی؛ علیاکبر صادقی
چکیده
این مقاله با استفاده از مدل رگرسیون انتقال ملایم پانل (PSTR) به بررسی تأثیر درآمد سرانه، توسعه مالی و درجه باز بودن اقتصاد بر شدت انرژی در کشورهای منتخب منطقه منا در دوره زمانی 1980 تا 2011 پرداخته است. نتایج آزمون خطی بودن، قویاً بر تبعیت رابطه متغیرهای مورد مطالعه از یک الگوی غیرخطی تأکید میکند. الگوی بهینه غیرخطی انتخاب شده نیز شامل یک ...
بیشتر
این مقاله با استفاده از مدل رگرسیون انتقال ملایم پانل (PSTR) به بررسی تأثیر درآمد سرانه، توسعه مالی و درجه باز بودن اقتصاد بر شدت انرژی در کشورهای منتخب منطقه منا در دوره زمانی 1980 تا 2011 پرداخته است. نتایج آزمون خطی بودن، قویاً بر تبعیت رابطه متغیرهای مورد مطالعه از یک الگوی غیرخطی تأکید میکند. الگوی بهینه غیرخطی انتخاب شده نیز شامل یک تابع انتقال و یک حد آستانهای بوده که بیانگر یک مدل دو رژیمی است. نتایج برآورد مدل نشان میدهد، پارامتر شیب که بیانگر سرعت تعدیل از یک رژیم به رژیم دیگر است، معادل 99/19 بوده و مکان وقوع تغییر رژیم در سطح درآمد سرانه 8/9254 دلار اتفاق خواهد افتاد. همچنین نتایج ضرایب تخمینی نشان میدهد، درآمد سرانه در رژیم اول باعث افزایش شدت انرژی و در رژیم دوم منجر به کاهش شدت انرژی میشود که بیانگر تأیید فرضیه زیست محیطی کوزنتس است. علاوه بر این، توسعه مالی در رژیم اول به صورت ناچیز و قابل اغماضی باعث کاهش شدت انرژی و در رژیم دوم، افزایش شدت انرژی را در پی دارد. درجه باز بودن اقتصاد در هر دو رژیم نیز باعث افزایش شدت انرژی میشود که میزان تأثیرگذاری آن در رژیم دوم بسیار بیشتر است.
سید نظامالدین مکیان؛ محمدرضا ایزدی
چکیده
در میان عوامل موثر بر رشد اقتصادی (مانند میزان انباشت سرمایه فیزیکی، سرمایه انسانی، درجه باز بودن اقتصاد و...) در سالهای اخیر، نقش واسطههای مالی در بهبود رشد اقتصادی پررنگتر شده است. با توجه به اهمّیّت موضوع، در این مطالعه رابطه بین ساختار مالی و توسعه مالی به عنوان شاخصهای توسعه نظام مالی بر روی رشد اقتصادی در کشورهای منتخب ...
بیشتر
در میان عوامل موثر بر رشد اقتصادی (مانند میزان انباشت سرمایه فیزیکی، سرمایه انسانی، درجه باز بودن اقتصاد و...) در سالهای اخیر، نقش واسطههای مالی در بهبود رشد اقتصادی پررنگتر شده است. با توجه به اهمّیّت موضوع، در این مطالعه رابطه بین ساختار مالی و توسعه مالی به عنوان شاخصهای توسعه نظام مالی بر روی رشد اقتصادی در کشورهای منتخب اسلامی طی دوره 1989 تا 2011 با استفاده از روش حداقل مربعات کاملاً اصلاح شده (FMOLS) مورد بررسی قرارگرفته است. نتایج بر مثبت و معنادار شدن اثر هر دو متغیر ساختار مالی و توسعه مالی به عنوان شاخصهای توسعه نظام مالی بر رشد اقتصادی دلالت میکند. یافتهها نیز مؤید این استکه نظام مالی مبتنی بر بازار اثر قویتری بر رشد اقتصادی دارد. همچنین، نتایج نشان می دهد که در کوتاه مدت رابطه علّی یکطرفه از متغیرهای توسعه نظام مالی به رشد اقتصادی و در بلندمدت رابطه دوطرفه وجود داردکه فرضیه مرحله توسعهیافتگی پاتریک را تأیید مینماید.
حسین محمدی؛ محبوبه نارویی
دوره 19، شماره 61 ، بهمن 1393، ، صفحه 149-171
چکیده
بازار مالی به سبب نقش مؤثری که در تأمین منابع مالی و سرمایه مورد نیاز برای سرمایهگذاری در کشورها دارد، از اهمیت قابل توجهی برخوردار است و به عنوان یکی از عوامل مهم در فرایند رشد اقتصادی توسط بسیاری از اقتصاددانان مورد توجه قرار گرفته است. با توسعه نظریه رشد درونزا، دهههای اخیر شاهد توجه زیاد به ارتباط میان بازارهای مالی و رشد ...
بیشتر
بازار مالی به سبب نقش مؤثری که در تأمین منابع مالی و سرمایه مورد نیاز برای سرمایهگذاری در کشورها دارد، از اهمیت قابل توجهی برخوردار است و به عنوان یکی از عوامل مهم در فرایند رشد اقتصادی توسط بسیاری از اقتصاددانان مورد توجه قرار گرفته است. با توسعه نظریه رشد درونزا، دهههای اخیر شاهد توجه زیاد به ارتباط میان بازارهای مالی و رشد اقتصادی بوده است. در این پژوهش با استفاده از روش تعمیم یافته گشتاورها(GMM) به بررسی رابطه بین شاخص های متنوع توسعه مالی و رشد اقتصادی با لحاظ سرمایه گذاری مستقیم خارجی در 25 کشور منتخب اسلامی طی سالهای 1990-2012 پرداخته شده است. نتایج حاکی از آن است که تعامل بین سرمایه گذاری مستقیم خارجی و شاخص های توسعه مالی بازار محور، باعث افزایش رشد اقتصادی شده است.
زهرا عزیزی؛ مرتضی خورسندی
دوره 17، شماره 53 ، بهمن 1391، ، صفحه 85-100
چکیده
در سالهای اخیر مطالعات مختلفی ارتباط توسعه مالی و رشد اقتصادی را مورد بررسی قرار دادهاند. اما نتایج حاصل از این مطالعات حتی با در نظر گرفتن شاخصهای مشابه، متفاوت بوده است. وجود ارتباطات غیرخطی میتواند یکی از دلایل تفاوت در نتایج حاصله باشد. در این مقاله با استفاده از روش رگرسیون انتقال ملایم، غیرخطی بودن ارتباط بین توسعه مالی و ...
بیشتر
در سالهای اخیر مطالعات مختلفی ارتباط توسعه مالی و رشد اقتصادی را مورد بررسی قرار دادهاند. اما نتایج حاصل از این مطالعات حتی با در نظر گرفتن شاخصهای مشابه، متفاوت بوده است. وجود ارتباطات غیرخطی میتواند یکی از دلایل تفاوت در نتایج حاصله باشد. در این مقاله با استفاده از روش رگرسیون انتقال ملایم، غیرخطی بودن ارتباط بین توسعه مالی و رشد اقتصادی در ایران مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج حاصل از آزمون خطی بودن مدل و آزمونهای انتخاب متغیر انتقال و تعیین فرم تابع انتقال، تأییدکننده وجود ارتباط غیرخطی با در نظر گرفتن روند زمانی به عنوان متغیر انتقال بوده و فرم تابعی لجستیک با یک حد آستانهای برای تابع انتقال مشخص می شود. نتایج نشان میدهد که در حدود سال 1368 یعنی زمان پایان جنگ تحمیلی یک تغییر رژیم رخ داده و ارتباط بین توسعه مالی و رشد اقتصادی دچار تحول شده است. این تغییر رژیم میتواند یکی از علل تفاوت نتایج مطالعات انجام شده در ایران در این زمینه باشد.
کریم اسلاملوییان؛ عماد الدین سخایی
دوره 16، شماره 46 ، فروردین 1390، ، صفحه 61-76
چکیده
این مقاله با استفاده از الگوهای تصحیح خطا برای داده های پانل به بررسی روابط علیت کوتاه مدت و بلند مدت میان توسعه مالی و رشد اقتصادی در خاورمیانه می پردازد. در این تحقیق از سه شاخص متفاوت برای اندازه گیری توسعه مالی برای کشورهای خاورمیانه استفاده شده است. پس از انجام آزمون های لازم، از روش اثرات ثابت برای برآورد الگو ها استفاده شده ...
بیشتر
این مقاله با استفاده از الگوهای تصحیح خطا برای داده های پانل به بررسی روابط علیت کوتاه مدت و بلند مدت میان توسعه مالی و رشد اقتصادی در خاورمیانه می پردازد. در این تحقیق از سه شاخص متفاوت برای اندازه گیری توسعه مالی برای کشورهای خاورمیانه استفاده شده است. پس از انجام آزمون های لازم، از روش اثرات ثابت برای برآورد الگو ها استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که یک رابطه علیت گرنجری دو طرفه میان توسعه مالی و رشد اقتصادی در کوتاه مدت و بلند مدت برای مجموعه این کشورها وجود دارد. بنابراین نتایج بدست آمده دیدگاه سوم در ادبیات موضوع را تائید می نماید که بر اثر دو سویه و بازخوردی میان گسترش بخش مالی و رشد محصول تاکید دارد. به عبارت دیگر، پیشرفت بخش مالی می تواند رشد را تشویق کند و رشد محصول نیز به نوبه خود می تواند باعث توسعه مالی گردد. این نتایج می تواند برای سیاستگذاری توسط مسئولین کشورهای منطقه و نهادهای بین المللی کاربرد داشته باشد.
محمد راستی
دوره 15، شماره 45 ، بهمن 1389، ، صفحه 25-47
چکیده
در این پژوهش، با توجه به اهمیت بخش مالی و نقش آن در عملکردهای اقتصادی و از جمله تجارت بینالملل و با توجه به این موضوع که ادبیات مربوط به ارتباط توسعه مالی و تجارت بینالملل در سالهای اخیر گسترش و مورد توجه پژوهشگران قرارگرفته، با استفاده از الگوی خودرگرسیون برداری VAR و آزمون علیت گرنجری در چارچوب الگوی یادشده، به بررسی آثار متقابل ...
بیشتر
در این پژوهش، با توجه به اهمیت بخش مالی و نقش آن در عملکردهای اقتصادی و از جمله تجارت بینالملل و با توجه به این موضوع که ادبیات مربوط به ارتباط توسعه مالی و تجارت بینالملل در سالهای اخیر گسترش و مورد توجه پژوهشگران قرارگرفته، با استفاده از الگوی خودرگرسیون برداری VAR و آزمون علیت گرنجری در چارچوب الگوی یادشده، به بررسی آثار متقابل و شناسایی جهت علیت میان توسعه مالی و تجارت بینالملل درکشورهای در حال توسعه منتخب (به تفکیک صادرکننده نفت و غیرصادرکننده نفت) پرداختهایم. یافتهها نشانمیدهد که از منظر تجارت در اقتصاد ایران پدیده دنبالهروی تقاضا (اثر مثبت افزایش تجارت یا آزادسازی تجاری بر توسعه مالی) و در کشورهای نیجریه و ترکیه پدیده راهبری عرضه (یا به عبارت دیگر اثر مثبت توسعه مالی بر افزایش تجارت بینالملل)حمایت میشود و در کشورهای دیگر مورد بررسی هیچ یک از این دو پدیده از منظر تجارت تأیید نمیشود. از این رو به صراحت نمیتوان وجود یک نظریه یا پدیده خاص را برای تمامی کشورها یا طبقه خاصی از کشورها (از جمله کشورهای در حال توسعه شامل کشورهای صادرکننده نفت و یا غیرصادرکننده نفت) تعمیم داد و هر کشور با توجه به ویژگیها و واقعیتهای اقتصادی، مالی و تجاری خویش باید مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد.
محمود ختایی؛ سید هادی موسوی نیک
دوره 12، شماره 37 ، بهمن 1387، ، صفحه 1-19
چکیده
دیدگاههای مختلف و در برخی موارد متضادی در مورد اثر نوسانات نرخ ارز بر رشد اقتصادی مطرح میباشد. با بررسی دقیق دیدگاههای مختلف به نظر میرسد که علت این اختلافات تا حد زیادی مربوط به لحاظ نمودن یا لحاظ ننمودن نقش توسعه بازارهای مالی در تحلیل است. آقیون و همکاران با واردکردن صریح نقش توسعه مالی در بحث نظری اثر نوسانات نرخ ارز بر رشد ...
بیشتر
دیدگاههای مختلف و در برخی موارد متضادی در مورد اثر نوسانات نرخ ارز بر رشد اقتصادی مطرح میباشد. با بررسی دقیق دیدگاههای مختلف به نظر میرسد که علت این اختلافات تا حد زیادی مربوط به لحاظ نمودن یا لحاظ ننمودن نقش توسعه بازارهای مالی در تحلیل است. آقیون و همکاران با واردکردن صریح نقش توسعه مالی در بحث نظری اثر نوسانات نرخ ارز بر رشد اقتصادی بیان میکنند که توصیه به تثبیت نرخ ارز به منظور رشد اقتصادی بیشتر به سطح توسعه بازارهای مالی اقتصاد مورد بررسی بستگی دارد. در سطوح پایین توسعه بازارهای مالی اثر نوسانات نرخ ارز بر رشد اقتصادی منفی بوده و در سطوح بالا این اثر حتی می تواند مثبت باشد. در این پژوهش، با بهکارگیری میانگینهای 5 ساله دادههای مربوط به 69 کشور نمونه و مدلسازی آن در قالب دادههای تابلویی(Panel Data) این نظریه را آزمون کردهایم. نتایج به دست آمده تأییدکننده نظر آقیون و همکاران میباشد.
اکبر کمیجانی؛ ناهید پوررستمی
دوره 12، شماره 37 ، بهمن 1387، ، صفحه 39-59
چکیده
دستیابی به رشد اقتصادی بالا و پایدار، همواره موردنظر برنامههای اقتصادی کشورها بوده است. در همین راستا، اقتصاددانان تلاش نمودهاند تا عوامل مختلف تأثیرگذار بر رشد اقتصادی را شناسایی نموده و نحوه حصول شرایط لازم برای ظهور و گسترش این عوامل را در قالب بستههای سیاستی ارائه نمایند. اثبات وجود رابطه مثبت میان توسعه بازارهای مالی ...
بیشتر
دستیابی به رشد اقتصادی بالا و پایدار، همواره موردنظر برنامههای اقتصادی کشورها بوده است. در همین راستا، اقتصاددانان تلاش نمودهاند تا عوامل مختلف تأثیرگذار بر رشد اقتصادی را شناسایی نموده و نحوه حصول شرایط لازم برای ظهور و گسترش این عوامل را در قالب بستههای سیاستی ارائه نمایند. اثبات وجود رابطه مثبت میان توسعه بازارهای مالی و رشد اقتصادی توسط بسیاری از مطالعات، پژوهشگران را بر آن داشته است تا عوامل بازدارندة رشد و توسعه بازارهای مالی را مورد مطالعه قرار دهند. این مطالعات نشان دادهاند که اشکال مختلف مداخلات دولتها در بازارهای مالی، مانند تعیین سقف نرخ سود سپردههای بانکی، نرخهای بالای ذخایر قانونی، دخالت در نحوه توزیع اعتبارات بانکی، وضع قوانین و مقررات محدودکننده حساب جاری و حساب سرمایه، از یکسوی باعث محدودیت در بازارهای مالی شده و از سوی دیگر نرخ سود (بهره) حقیقی بانکی منفی را باعث میشود. در ادبیات مالی پدیده اخیر سرکوب مالی نامیده میشود. در این پژوهش[1]، اشکال مختلف سرکوب مالی با توجه به مقدار نرخ بهره حقیقی ساخته و تأثیر آن با استفاده از دادههای تلفیقی، بر رشد اقتصادی 92 کشور (نمونه کامل شامل 33 کشور کمتر توسعهیافته، 38 کشور نوظهور و 21 کشور صنعتی) در طول سالهای 1985 – 2005 را مورد بررسی قرار دادهایم. همچنین، تأثیر اندازه و شدت سرکوب مالی بر رشد اقتصادی، در 33 کشور کمتر توسعهیافته و 38 کشور نوظهور را بررسی و مقایسه کردهایم. نتایج برآوردها نشاندهنده تأثیر منفی و معنادار نرخ های بهره حقیقی منفی بر رشد اقتصادی کشورهاست. همچنین، برآوردها نشان میدهد که افزایش شدت منفیبودن نرخ بهره حقیقی نیز تأثیر منفی بر رشد اقتصادی دارد.
3. این مقاله برگرفته از رساله دکتری ناهید پوررستمی، دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران در سال 1387 است.
مرتضی نادری
دوره 5، شماره 15 ، تیر 1382، ، صفحه 37-62
چکیده
در این نوشتار پس از مروری بر ادبیات رابطه بین توسعه مالی و رشد اقتصادی، نظام های مالی مختلف به لحاظ عملکرد و تاثیرشان بر رشد بخش واقعی اقتصاد، مقایسه ای تحلیلی می شوند. در ادامه، نتایج مطالعه ای تجربی در مورد اثر بحران های مالی بر بخش واقعی و نیز عوامل مهم موثر بر روند تعدیل بخش واقعی اقتصاد ها بعد از وقوع بحران هایمالی با تاکید ...
بیشتر
در این نوشتار پس از مروری بر ادبیات رابطه بین توسعه مالی و رشد اقتصادی، نظام های مالی مختلف به لحاظ عملکرد و تاثیرشان بر رشد بخش واقعی اقتصاد، مقایسه ای تحلیلی می شوند. در ادامه، نتایج مطالعه ای تجربی در مورد اثر بحران های مالی بر بخش واقعی و نیز عوامل مهم موثر بر روند تعدیل بخش واقعی اقتصاد ها بعد از وقوع بحران هایمالی با تاکید بر نوع نظام مالی به عنوان یکی از این عوامل، ارایه خواهد شد. در چارچوب مطالعه تجربی مورد نظر در این نوشتار، با ملاحظه آثار منفی و کوتاه مدت بحران های بر بخش واقعی اقتصادها، نتیجه گرفته شده است که صادرات گرایی، مساعد بودن شرایط محیطی داخل و خارج از کشور و درجه توسعه یا تعمیق مالی، تاثیر معنادار و ماندگاری بر رویه تعدیل بخش واقعی اقتصادها بعد از بحران های مالی داشته اند. نظام مالی بازار گرا، سیاست های مدیریت تقاضا و تفاوت در شرایط اولیه نیز تاثیر معناداری را تنها در رویه تعدیل دو سال بعد از بحران داشته اند.