توسعه اقتصادی
حسین رجب پور؛ فرشاد مومنی؛ علی نصیری اقدم
چکیده
مقاله حاضر اثر سیاست مالی بر توسعه فراگیر را مورد توجه قرار داده است. توسعه فراگیر از جمله مفاهیمی است که در یک دهه گذشته در ادبیات توسعه مطرح شده و به ویژه با تاکید بر جنبههای اجتماعی و سیاسی توسعه، نحوه توزیع مواهب توسعه بین بخشهای گوناگون جامعه را در کانون توجه قرار میدهد. از آنجا که سیاستهای مالی از ابزارهای اصلی دولت برای ...
بیشتر
مقاله حاضر اثر سیاست مالی بر توسعه فراگیر را مورد توجه قرار داده است. توسعه فراگیر از جمله مفاهیمی است که در یک دهه گذشته در ادبیات توسعه مطرح شده و به ویژه با تاکید بر جنبههای اجتماعی و سیاسی توسعه، نحوه توزیع مواهب توسعه بین بخشهای گوناگون جامعه را در کانون توجه قرار میدهد. از آنجا که سیاستهای مالی از ابزارهای اصلی دولت برای محرومیتزدایی و رفع عدم توازنها هستند، درک میزان تاثیرگذاری این سیاستها در این زمینه حائز اهمیت است. در پژوهش حاضر، اجزای سیاست مالی شامل ترکیب مخارج و ترکیب درآمدها بوده و اثر آن بر توسعه فراگیر در دوره 1397-1360در قالب دو مدل خودرگرسیون برداری ساختاری مورد بررسی قرار گرفته است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که اکثر اجزای سیاست مالی دولت بجز مخارج اقتصادی، اثر معنیداری بر شاخص توسعه فراگیر نداشته و این مخارج نیز تاثیر منفی بر توسعه فراگیر دارد. نتایج همچنین حاکی از این است که سیاستهای مالی دولت در دستیابی به توسعه فراگیر و یا تسریع آن ناکام بوده و با وجود رسالت قانونی، دولت در بسط همهجانبه رفاه و گسترش دامنه آن به همه گروههای اجتماعی، موفق نبوده است. تجزیه تاریخی نیز نشان میدهد که از ابتدای دهه 1390 و همراه با تشدید تحریمها و جهش ارزی، رابطه سیاست مالی و شاخص توسعه فراگیر تضعیف شده است. به نظر میرسد اصلاح فرآیند بودجهریزی و توجه همزمان به دو قید برابری و پایداری در هدفگذاری رشد و توسعه برای تاثیرگذار ساختن سیاستهای مالی بر توسعه فراگیر ضروری است.
مجید آقایی؛ مهدیه رضاقلی زاده
چکیده
با توجه به عوارض ناشی از فقر و نابرابری در فرآیند رشد و توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشورها، این مطالعه، به بررسی و تجزیهوتحلیل تأثیر مصرف حاملهای مختلف انرژی بر پدیده فقر در ایران میپردازد. به همین منظور، از دادههای سالیانه طی دوره زمانی 1363 تا 1389 و روش اقتصادسنجی معادلات همزمان و تخمینزنهای حداقل مربعات دومرحلهای ...
بیشتر
با توجه به عوارض ناشی از فقر و نابرابری در فرآیند رشد و توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشورها، این مطالعه، به بررسی و تجزیهوتحلیل تأثیر مصرف حاملهای مختلف انرژی بر پدیده فقر در ایران میپردازد. به همین منظور، از دادههای سالیانه طی دوره زمانی 1363 تا 1389 و روش اقتصادسنجی معادلات همزمان و تخمینزنهای حداقل مربعات دومرحلهای ([1]2SLS) و حداقل مربعات سهمرحلهای ([2]3SLS) استفاده شده است. نتایج حاصل از تحقیق نشاندهنده این است که تأثیر حاملهای مختلف انرژی بر نابرابری متفاوت است، بهطوری که مصرف بنزین باعث افزایش نابرابری و مصرف گاز طبیعی و برق موجب کاهش نابرابری میشوند. تأثیر حاملهای نفت کوره، نفت سفید و گازوییل بر نابرابری نیز با توجه به شاخصهای مختلف نابرابری متفاوت است. از سوی دیگر، مصرف حاملهای مختلف انرژی بر کاهش فقر در ایران طی دوره مورد بررسی مثبت است و مصرف گاز طبیعی و برق نیز بیشترین تأثیر را در کاهش فقر دارند، بنابراین، تأثیر مستقیم مصرف حاملهای انرژی بر فقر تأیید میشود. در مجموع، با توجه به نتایج بهدست آمده، تأثیر غیرمستقیم تمام حاملهای انرژی بر فقر از طریق کاهش نابرابری را نمیتوان تأیید کرد، اما با توجه به تأثیر مثبت مصرف تمام حاملهای انرژی بر رشد اقتصادی، تأثیر غیرمستقیم آنها بر کاهش فقر از طریق افزایش رشد اقتصادی تأیید میشود. [1]- Two Stage Least Square (2SLS) [2]- Three Stage Least Square (3SLS)
حسین راغفر؛ میرحسین موسوی؛ بتول آذری بنی
دوره 18، شماره 56 ، مهر 1392، ، صفحه 41-71
چکیده
آموزش یکی از مهمترین عوامل تعیینکننده نابرابری درآمدی است. بااینحال، تفاوتهای زیادی در پیشرفت تحصیلی افراد مختلف در جامعه وجود دارد. این مقاله به اندازهگیری تحرک مطلق درآمدی در نسلهای تحصیلی و استمرار نابرابری فرصتی در کل نمونه در اقتصاد ایران میپردازد. برای این منظور از دادههای پیمایشی درآمد- هزینه ...
بیشتر
آموزش یکی از مهمترین عوامل تعیینکننده نابرابری درآمدی است. بااینحال، تفاوتهای زیادی در پیشرفت تحصیلی افراد مختلف در جامعه وجود دارد. این مقاله به اندازهگیری تحرک مطلق درآمدی در نسلهای تحصیلی و استمرار نابرابری فرصتی در کل نمونه در اقتصاد ایران میپردازد. برای این منظور از دادههای پیمایشی درآمد- هزینه خانوارهای شهری کل کشور طی دورهی زمانی 1390-1367 استفاده شده است. در این مقاله از رویکرد شبهترکیبی پویای غیرخطی استفاده شده است؛ و پویاییهای غیرخطی در جامعهی شهری ایران بررسی شده است. ویژگی این روش ردیابی عملکرد هر نسل در طول زمان است. نتایج پژوهش نشان میدهند میزان نابرابری فرصتی در بین نسل با تحصیلات بالا کمتر و در بین نسل با تحصیلات پایین بیشتر است. همچنین نابرابری در طی زمان کاهش مییابد، ولی سرعت آن بسیار پایین است.
اسمعیل ابونوری؛ رضا عباسی قادی
دوره 9، شماره 30 ، فروردین 1386، ، صفحه 23-52
چکیده
هدف اساسی در این مقاله، برآورد اثر خالص رشد اقتصادی بر فقر در ایران به تفکیک دوره(1361-1367)، برنامه اول(1368-1372)، برنامه دوم(1374-1378) و بخشی از برنامه سوم(1379-1381) توسعه اقتصادی-اجتماعی بوده است. اثر رشد اقتصادی بر فقر را میتوان به دو اثر تفکیک کرد: اثر مستقیم (اثر درآمدی) و اثر نامستقیم (اثر توزیعی) که از مسیر تغییر در نابرابری توزیع درآمد واقع ...
بیشتر
هدف اساسی در این مقاله، برآورد اثر خالص رشد اقتصادی بر فقر در ایران به تفکیک دوره(1361-1367)، برنامه اول(1368-1372)، برنامه دوم(1374-1378) و بخشی از برنامه سوم(1379-1381) توسعه اقتصادی-اجتماعی بوده است. اثر رشد اقتصادی بر فقر را میتوان به دو اثر تفکیک کرد: اثر مستقیم (اثر درآمدی) و اثر نامستقیم (اثر توزیعی) که از مسیر تغییر در نابرابری توزیع درآمد واقع میگردد. بر این اساس، اثر رشد بر فقر در ایران اندازهگیری شده است. نتایج حاصل از این تجزیه و تحلیل حاکی از آن است که در طول دوره 1361-1367 فقر افزایش یافته است؛ با تجزیه فقر مشخص شد که کاهش در جزء نابرابری موجب تخفیف فقر ناشی از رکود اقتصادی شده است؛ یعنی کاهش سهم خانوارهای پردرآمد، به صورت نسبی بیشتر از کاهش سهم خانوارهای کمدرآمد بوده است. گرچه فقر در طول این دوره افزایش یافته است، اما خانوارهای فقیر در مقایسه با دیگران کمتر آسیب دیدهاند. طی برنامههای توسعه اقتصادی-اجتماعی اول، دوم و سوم، رشد ناچیز نسبی اقتصادی در ایران به استثنای برنامه سوم، در سایر دورهها، فقرزدا نبوده است. به عبارت دیگر، افزایش سهم خانوارهای پردرآمد، به صورت نسبی همواره بیشتر از افزایش سهم خانوارهای کم درآمد بوده است.
خسرو پیرائی؛ آزاده قناعتیان
دوره 8، شماره 29 ، بهمن 1385، ، صفحه 113-141
چکیده
کاهش فقر از مهمترین اهداف سیاستهایی است که توسط دولت بعد از پیروزی انقلاب اسلامی دنبال شده، ضمن آنکه رشد اقتصادی همواره مورد توجه سیاستگذاران بوده است. به علاوه اعتقاد جدی به رشد همراه با عدالت وجود دارد. علی رغم اهمیت رشد، فقر، و نابرابری، توجه توامان به مسائل فوق در مطالعات، آن طور که باید، صورت نگرفته است. در این مقاله، پدیده فقر ...
بیشتر
کاهش فقر از مهمترین اهداف سیاستهایی است که توسط دولت بعد از پیروزی انقلاب اسلامی دنبال شده، ضمن آنکه رشد اقتصادی همواره مورد توجه سیاستگذاران بوده است. به علاوه اعتقاد جدی به رشد همراه با عدالت وجود دارد. علی رغم اهمیت رشد، فقر، و نابرابری، توجه توامان به مسائل فوق در مطالعات، آن طور که باید، صورت نگرفته است. در این مقاله، پدیده فقر در ارتباط با رشد اقتصادی بررسی می شود و با نگرشی متفاوت و نو به روابط بین رشد، فقر، و نابرابری و نیز با مطالعه روشها و تعاریف مختلف رشد به نفع فقیر، سعی گردیده به سوالات زیر پاسخ داده شود: رشد چگونه تعریف می شود؟ آیا همواره رشد به نفع فقیر است؟ رشد به نفع فقیر چگونه اندازه گیری می شود؟ و بر چه اساس می توان گفت رشد به نفع فقیر است؟ مطالعه حاضر، دوره زمانی ۱۳۷۴ تا ۱۳۸۲ و مناطق شهری و روستایی ایران را در بر می گیرد. نتایج عمده به دست آمده حاکی از آن است که شمول فقر در مناطق شهری و روستایی ایران در دوره بررسی کاهش یافته و شدت و عمق فقر در مناطق روستایی افزایش پیدا کرده است. همچنین با توجه به شاخصها، منحنیهای اصابت رشد و رشد- فقر و نرخهای رشد معادل فقر و مبادله بین رشد و نابرابری محاسبه شده، مشاهده گردید رشد اقتصادی طی سالهای مورد نظر در مناطق شهری و روستایی به طور ضعیف به نفع فقیر عمل کرده است. به عبارت دیگر، رشد ریزشی از غنی به فقیر است. تنها در سال ۱۳۷۷ به دلیل آنکه اثر رشد بر فقر، اثر معکوس بر نابرابری را جبران نکرده، رشد به ضرر فقیر و به عبارت دیگر تشدیدکننده فقر بوده است.