نویسندگان

1 اعضای هیئت علمی گروه اقتصاد دانشکده علوم اداری و اقتصاد دانشگاه اصفهان

2 عضو هیئت علمی گروه اقتصاد دانشکده علوم اداری و اقتصاد دانشگاه اصفهان

چکیده

این مطالعه تلاش دارد به بررسی تأثیر آموزش عالی بر رشد اقتصادی پرداخته و ضمن ارائه یک چارچوب مناسب نظری که در برگیرنده عامل آموزش است، با کسب نتایج برآوردی به ارائه راهکارهای مناسب بپردازد. در این مقاله، تلاش می شود تا کشش های تولید به تفکیک عامل سرمایه انسانی و دیگر عوامل تولید به منظور شناسایی اهمیت سرمایه انسانیدر مقایسه با سایر عوامل تولید برآورد شود. بدین روی ، ابتدا مطالعات قبلی را بررسی کرده و الگوهای آنان را تحلیل می کنیم و سپس، تابع تولید کاب - داگلاس را انتخاب کرده و پارامترهای سرمایه انسانی، سرمایه فیزیکی و نیروی کار شاغل را به عنوان متغیرهای مستقل مورد بررسی قرار می دهیم. در مرحله بعد، به برآورده تابع تولید به تفکیک سهم عوامل مختلف تولید طی دوره 1345 - 1380 اقدام می کنیم و کشش های هر یک را نسبت به تولید ناخالص داخلی تخمین می زنیم. روش تخمین به کار گرفته شده، حداقل مربعات معمولی (OLS) است. مطابق معادله تولید کاب - داگلاس، کشش تولیدی نیروی شاغل متخصص، نیروی کار متخصص و سرمایه فیزیکی، به ترتیب 21/0، 49/0 و 35/0 تولید ناخالص داخلی است. برآورد تابع تولید کاب - داگلاس در چهارچوب متغیرهای غیرقراردادی نیز صورت گرفته است. طبق نتایج این برآورد، کشش تولیدی عوامل سرمایه فیزکی، نیروی کار شاغل و تحصیلات نیروی متخصص به ترتیب 42/0، 87/0 و15/0 تولید ناخالص داخلی است. همچنین، سهم مخارج جاری آموزش عالی 06/0 درصد از تولید ناخالص داخلی برآورد شده است.
نتایج برآوردهای فوق در مورد سرمایه انسانی در بر گیرنده این نکته مهم است که اولا، همواره در تمام معادلات عامل سرمایه انسانی یک عامل با ثبات و معنادار بوده که ضریب آن مثبت است. ثانیا، سرمایه گذاری در سرمایه انسانی از طریق آموزش موجب توسعه توانایی ها، مهارت ها و اکتسای تجاربی می شود که برای دستیابی به رشد و توسعه اقتصادی پایدار از اهمیت خاصی برخوردار است.

کلیدواژه‌ها