نویسندگان

1 عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبائی

2 کارشناس ارشد اقتصاد

چکیده

در این پژوهش از دو بعد نظری و تجربی مسأله سیگار را مورد بررسی قرار داده‌ایم. در بعد نظری، با استفاده از مدل اقتصاد خرد برا ی تقاضای سیگار به بررسی تأثیر عادت[1] بر مصرف سیگار می‌پردازیم و در بعد تجربی با استفاده از اطلاعات هزینه خانوار شهری بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران و داده‌های مرکز آمار ایران به بررسی عوامل مؤثر بر مصرف سیگار (قیمت سیگار، درآمد خانوار شهری، نرخ با سوادی، نرخ بیکاری و نرخ طلاق) با استفاده از روش اقتصادسنجی پرداخته که نتایج به صورت زیر به دست می‌آید: رقم کشش قیمتی تقاضا برابر 27/0 است؛ یعنی اگر قیمت یک درصد بالا رود، مصرف سیگار 27/0 درصد کاهش‌می­یابد که چون  کشش قیمتی کالای سیگار کمتر از یک می­باشد، سیگار کالایی کم‌کشش است. همچنین، رقم کشش درآمدی برابر  447/0 در مورد متغیر درآمد خانوار نشان می‌دهد که  اگر درآمد یک درصد بالا رود، مصرف سیگار 447/0 درصد افزایش می­یابد. یعنی سیگار، کالای نرمال ضروری است. جهت در نظر گرفتن اثر شکل درآمد رقم 05/0 در مورد متغیر 2LOG I به عنوان متغیر مجذور درآمد (به شکل لگاریتمی) نشان می‌دهد که تأثیر درآمد بر مصرف سیگار یکنواخت نیست و انتظار می­رود که در سطوح درآمد بالاتر، به دلیل اینکه کشیدن سیگار مستلزم صرف زمان است و فرد پس از مصرف معینی به نقطه اشباعش[2] رسد  که درآن بیشترین مصرف را دارد، لذا تأییدی بر فرضیه یادشده است،  یعنی با افزایش درآمد مصرف سیگار به طور کاهنده افزایش‌می­یابد که ضریب منفی برای 2(LOGI) مؤید این امر است. همچنین، با افزایش یک درصد بیکاریمیزان مصرف سیگار به طور متوسط 2/0 درصد بالا رفته و با افزایش یک درصد باسوادی، میزان مصرف سیگار به طور متوسط 54/2 درصد کاهش خواهدیافت. ضریب مربوط به تأثیر نرخ طلاق بر مصرف سیگار در سطح 5 درصد معنادار نیست.



[1]. Habit Effects


[2]. Saturation

کلیدواژه‌ها