نویسندگان
1 کارشناسی ارشد برنامهریزی درسی
2 دانشیار گروه روانشناسی تربیتی دانشگاه علامه طباطبائی
3 استاد دانشکده اقتصاد و مدیریت دانشگاه شهید باهنر کرمان
چکیده
از آنجا که در نظام آموزشی متمرکز کنونی، کتاب درسی دنبالکننده هدفهای آموزش ملی است، در این پژوهش تلاش شد تا براساس تحلیل محتوا به این پرسش پاسخ داده شود که «در متن کتابهای درسی دوره ابتدایی تا چه میزان به مفاهیم و پیامهای اقتصادی توجه شده است». بنابراین، پس از مطالعات نظری مقدماتی، الگوی مورد نظر برای تحلیل محتوا استخراج شد و پس از تعیین روایی و پایایی این الگو، کار تحلیل آغاز شد. برای این منظور، متن کتابهای درسی دوره ابتدایی به استثنای ریاضی در سال تحصیلی 86-1385 با استفاده از سیاهه گردآوری اطلاعات تحلیل شدند و پیامها و مفاهیم اقتصادی آنها در پنج نوع اقتصاد خرد، اقتصاد کلان، توسعه اقتصادی، اقتصاد کار و اقتصاد بینالملل و همچنین، دو شیوه ارائه مستقیم و غیرمستقیم شناسایی و تفکیک گردید. نتایج حاصل از پژوهش نشان میدهد که مفاهیم اقتصادی در ارتباط با توسعه اقتصادی، اقتصاد خرد، اقتصاد کار، اقتصاد کلان و اقتصاد خرد بیشترین میزان فراوانی را به خود اختصاص دادهاند. نتایج پژوهش همچنین، نشان میدهد که میزان استفاده از روشهای مستقیم و غیرمستقیم برای ارائه پیامهای اقتصادی متفاوت است. بهطوری که مفاهیم مربوط به اقتصاد خرد، کلان، توسعه و بینالملل بیشتر به شیوه مستقیم و مفاهیم مربوط به اقتصاد کار بیشتر به شیوه غیرمستقیم ارائه شدهاند. بهطور کلی، برای ارائه پیامهای اقتصادی در متن کتابهای درسی بیشتر از شیوه مستقیم استفاده شده است. تحلیلهای انجام شده نشان میدهد که نظم خاصی بر ارائه پیامهای اقتصادی در پایههای مختلف حاکم نبوده است و با آن که مفاهیم اقتصادی از پایه اول تا پنجم به صورت تصاعدی افزایش یافته است، این روند فراز و نشیبهایی دارد و دارای حرکت خطی نیست. در عینحال، ارائه مفاهیم اقتصادی بیشتر به شیوه نظری و تئوری است. در پایان پیشنهاد میشود که در طرح مفاهیم اقتصادی در دوره ابتدایی، بایستی به برخی مفاهیم مربوط به اقتصاد خرد و اقتصاد کلان توجه بیشتری شود. همچنین، پیشنهاد میشود که افزون بر آموزش نظری مفاهیم اقتصادی، آموزش عملی این مفاهیم از روش بهکارگیری بیشتر شیوههای فعال مورد توجه قرار گیرد.
کلیدواژهها