اقتصاد رفتاری
طه شیشه گری؛ فرهاد غفاری
چکیده
اقتصاد مرسوم بیان میکند که وجود آربیتراژ در بازارهای مالی، بازیگران این بازارها را به سوی رفتار عقلایی با هدف بیشینه نمودن سود سوق میدهد؛ فرضی که اساس مفهوم فرضیه کارایی در بازار (EMH)[1] را تشکیل میدهد. در سوی دیگر در سالهای اخیر اقتصاد رفتاری با انجام مطالعاتی، فرض کارایی و رفتار عقلایی در بازارهای مالی را زیر سؤال برده و ...
بیشتر
اقتصاد مرسوم بیان میکند که وجود آربیتراژ در بازارهای مالی، بازیگران این بازارها را به سوی رفتار عقلایی با هدف بیشینه نمودن سود سوق میدهد؛ فرضی که اساس مفهوم فرضیه کارایی در بازار (EMH)[1] را تشکیل میدهد. در سوی دیگر در سالهای اخیر اقتصاد رفتاری با انجام مطالعاتی، فرض کارایی و رفتار عقلایی در بازارهای مالی را زیر سؤال برده و برای متغیرهای به ظاهر غیرمرتبط از جمله شرایط جوی، دمای هوا و آلودگی، تأثیر معنیداری در بازارهای مالی یافته است. در این پژوهش میخواهیم با بررسی دادههای روزانه شاخص بازار سهام تهران در دو بازه زمانی اسفند 1400 تا بهمن 1401 و اسفند 1401 تا بهمن 1402 مقایسهای میان قدرت توضیحدهندگی این دو دیدگاه ارائه دهیم. برای این منظور از دادههای روزانه نرخ رشد دلار آمریکا در بازار آزاد به عنوان متغیر توضیحدهنده رشد شاخص کل بازار سرمایه در دیدگاه مرسوم اقتصاد استفاده نمودهایم و متغیرهای دمای هوا، وضعیت جوی و میزان شاخص آلودگی نیز به عنوان متغیرهای توضیحدهنده در رویکرد رفتاری وارد مدل شدهاند. برای مدلسازی با توجه به ماهیت بازارهای مالی از روش EGARCH استفاده نمودهایم. نتایج این پژوهش نشان میدهد که در بازه اسفند 1400 تا بهمن 1401 که نرخ دلار روند صعودی قابل توجهی را تجربه نموده است، قدرت توضیحدهندگی متغیرهای رفتاری کاهش یافته و بعضی از آنها معنیداری خود را در توضیح شاخص کل از دست دادهاند درحالیکه در بازه اسفند 1401 تا بهمن 1402 (ثبات نسبی نرخ ارز)، متغیرهای رفتاری تأثیر معنیداری روی شاخص کل داشتهاند. [1]. Efficiency Market Hypothesis
تجارت بین الملل
سیده مروه ناصرصدرآبادی؛ فرهاد غفاری؛ تیمور محمدی؛ عباس معمارنژاد
چکیده
پیامدهای منفی بحرانهای مالی لزوم توجه سیاستگذاران اقتصادی و مراکز تصمیم ساز را برمیانگیزد. از این رو، با توجه به اهمیت موضوع مطالعه حاضر به بررسی بحرانهای مالی جهانی و تحلیل آثار آن بر الگوهای تجاری در کشور ایران و شرکای تجاری طی سالهای 2018-1995 پرداخته است. متغیرها در چارچوب مدل جاذبه و با استفاده از روش شبه حداکثر ...
بیشتر
پیامدهای منفی بحرانهای مالی لزوم توجه سیاستگذاران اقتصادی و مراکز تصمیم ساز را برمیانگیزد. از این رو، با توجه به اهمیت موضوع مطالعه حاضر به بررسی بحرانهای مالی جهانی و تحلیل آثار آن بر الگوهای تجاری در کشور ایران و شرکای تجاری طی سالهای 2018-1995 پرداخته است. متغیرها در چارچوب مدل جاذبه و با استفاده از روش شبه حداکثر درستنمایی توزیع پوآسون برآورد شده است. یافته ها نشان میدهد بحران مالی آسیا (1997) نقش موثری در کاهش حجم تجارت دارد اما این نتیجه در ارتباط با بحران مالی آمریکا (2007) برعکس است؛ چرا که به جای تهدید، به فرصتی مناسب در راستای تحرک جریان های تجاری تبدیل شده است. در این شرایط، به نظر میرسد تفاوت در شدت و نوع تاثیرگذاری بحران های مالی بر الگوهای تجاری میتواند متاثر از ماهیت بحران یا منطقه ای باشد که بحران از آنجا آغاز شده است.
زهراسادات رییسی گاوگانی؛ تیمور محمدی؛ فرهاد غفاری؛ عباس معمارنژاد
چکیده
هدف این مقاله، بررسی اثر غیرخطی متغیر سیاستهای مالی بر متغیرهای کلان اقتصادی است. ازاینرو، تأثیر تکانههای مالی برابر، اما با علامت متفاوت، بر متغیرهای تولیدی کلان اقتصادی مدنظر بوده و اثرات نامتقارن آن سیاستها با تأکید بر مخارج دولت مورد بررسی قرار گرفته است. برای این منظور از مدل تعادل عمومی تصادفی پویا متناسب با اقتصاد ...
بیشتر
هدف این مقاله، بررسی اثر غیرخطی متغیر سیاستهای مالی بر متغیرهای کلان اقتصادی است. ازاینرو، تأثیر تکانههای مالی برابر، اما با علامت متفاوت، بر متغیرهای تولیدی کلان اقتصادی مدنظر بوده و اثرات نامتقارن آن سیاستها با تأکید بر مخارج دولت مورد بررسی قرار گرفته است. برای این منظور از مدل تعادل عمومی تصادفی پویا متناسب با اقتصاد ایران، طی دوره زمانی 1369:1 تا 1393:4 استفاده شده است. ضمن بیان مبانی نظری اثرات نامتقارن تکانههای مالی بر متغیرهای کلان اقتصادی، به دو دسته مطالعه اشاره میشود؛ دسته نخست، بر ویژگیهای متفاوت محرک مالی متمرکز شده که برمبنای آنها وجود اثرات غیرخطی یک ویژگی بارز محرک مالی در کشورهای صنعتی و درحالتوسعه است. دسته دیگر، به اثبات اثرات متفاوت مخارج دولت در مواقع تعدیلهای مالی مرسوم و بعضاً گسترده میپردازند و بر انتظارت مربوط به تعدیل مالی برای ثبات بدهی تأکید دارند. نتایج حاصل از تحقیق نشان میدهد که تکانههای مثبت و منفی مخارج دولت دارای اثرات نامتقارن بر متغیرهای کلان اقتصادی هستند. تکانه منفی مخارج دولت، بر مصرف، سرمایهگذاری و تولید بخش خصوصی و همچنین تولید کل دارای اثر کاهنده، به میزانی شدیدتر، پایدارتر و بزرگتر، نسبت به تکانه مثبت مخارج دولت بوده که دارای اثر فزاینده، اما کوچکتر و موقتی است.