نویسندگان

1 دکترای اقتصاد دانشگاه شهید بهشتی

2 دانشیار اقتصاد دانشگاه شهید بهشتی

چکیده

هدف از این پژوهش، بررسی نقش سیاست‏های اقتصاد کلان در ثبات مالی اقتصاد ایران است. بدین منظور، با استفاده از رویکرد تعادل عمومی پویای تصادفی، الگویی طراحی شده که توانایی نشان‏ دادن تعامل بین بخش مالی و بخش حقیقی اقتصاد را داشته باشد. در مدلسازی بخش مالی، نظام بانکی به‌عنوان مهم‌ترین رکن این بخش در اقتصاد ایران با ویژگی‏های مختص آن مانند مطالبات معوق و انجماد دارایی بانک‏ها تحلیل شده است. نتایج حاصل از شبیه‏سازی مدل براساس اطلاعات فصلی اقتصاد ایران طی دوره زمانی 1393-1369حاکی از آن است که کاربرد سیاست‏های ثبات‌سازی اقتصاد کلان، از طریق کاهش نوسانات متغیرهای بخش حقیقی و افزایش ثبات آن، باعث کاهش بی‏ثباتی و آسیب‏پذیری‏های بخش مالی می‏شود. در نتیجه، یکی از پیش‏شرط‏های ثبات در بخش مالی اقتصاد، داشتن بخش حقیقی باثبات است. همچنین به دلیل ارتباطات بخش مالی و بخش حقیقی، اثرات کاهش بی‏ثباتی‏ و آسیب‏پذیری‏های بخش مالی، سبب تقویت آثار سیاست‏های ثبات‌سازی اقتصاد کلان در بخش حقیقی می‏شود. این آثار در مجموع، باعث بهبود محیط اقتصاد کلان و افزایش رفاه عمومی می‏شود.

کلیدواژه‌ها

بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران (1395)، برنامه اصلاح نظام بانکی و مالی کشور.
بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران، نماگرهای مختلف.
پروین، سهیلا، عباس شاکری و اعظم احمدیان (1393)، «تحلیلی بر تأثیر شوک‌های ترازنامه‌ای نظام بانکی بر تولید و تورم در اقتصاد ایران»، فصلنامه پژوهشنامه اقتصادی، شماره 14، بهار، صص 186 – 149.
شاه‌حسینی، سمیه و جاوید بهرامی (1391)، «طراحی یک مدل تعادل عمومی پویای تصادفی کینزی جدید برای اقتصاد ایران با در نظر گرفتن بخش بانکی»، فصلنامه پژوهش‏های اقتصادی ایران، سال هفدهم، شماره 53، صص 83-55.
Agénor, P. R., Alper, K., & da Silva, L. A. P. (2014), “Sudden Floods, Macroprudential Regulation and Stability in an Open Economy”. Journal of International Money and Finance, 48, 68-100.
Angelini, P., Neri, S., & Panetta, F. (2014), “The Interaction Between Capital Requirements and Monetary Policy”. Journal of Money, Credit and Banking, 46(6), 1073-1112
Aschauer, D. A. (1985), “Fiscal Policy and Aggregate Demand”. The American Economic Review, 75(1), 117-127
Bernanke, B. S., Gertler, M., & Gilchrist, S. (1999), “The Financial Accelerator in a Quantitative Business Cycle Framework”. Handbook of Macroeconomics,1, 1341-1393.
Burriel, P., Fernández-Villaverde, J., & Rubio-Ramírez, J. F. (2010), “MEDEA: a DSGE Model for the Spanish Economy”. SERIEs1(1-2), 175-243.
Calvo, G. A. (1983), “Staggered Prices in a Utility-Maximizing Framework”. Journal of Monetary Economics, 12(3), 383-398.
 Claessens, S., Kose, M. A., & Terrones, M. E. (2012), “How Do Business and Financial Cycles Interact?”. Journal of International Economics, 87(1), 178-190
Curdia, V., & Woodford, M. (2010), “Credit Spreads and Monetary Policy”. Journal Of Money, Credit and Banking, 42(s1), 3-35.
Dagher, J., Gottschalk, J., & Portillo, R. (2010), “Oil Windfalls in Ghana: A Dsge Approach”, IMF Working Paper, No. 10-116. International Monetary Fund.
Gerali, A., Neri, S., Sessa, L., & Signoretti, F. M. (2010), “Credit and Banking in a DSGE Model of the Euro Area”. Journal of Money, Credit and Banking,42(s1), 107-141.
Kiyotaki, N., & Moore, J. (1997), “Credit Chains”. Journal of Political Economy,105(21), 211-248.
Ravenna, F., & Walsh, C. E. (2006), “Optimal Monetary Policy with the Cost Channel”. Journal of Monetary Economics, 53(2), 199-216.
Suh, H. (2012), “Macroprudential Policy: Its Effects and Relationship to Monetary Policy”. Working Paper, No. 12-28. Federal Reserve Bank of Philadelphia
Uhlig, H. (1999), “A Toolkit for Analyzing Nonlinear Dynamic Rational Expectations Models Easily”. Computational Methods for the Study of Dynamic Economics, 150-200.
Woodford, Michael. (2012), “Inflation Targeting and Financial Stability.” NBER Working Paper , No. 17967. National Bureau of Economic Resarch