نویسندگان
- سونیا سبزعلی زادهنرور 1
- محمد جلوداری ممقانی 2
- علی اصغر بانویی 3
- افسانه شرکت 4
- اشکان مختاری اصل شوطی 5
1 دانشجوی دکتری دانشکده اقتصاد و علوم اجتماعی، دانشگاه الزهراء
2 استاد دانشکده علوم ریاضی و رایانه، دانشگاه علامه طباطبایی
3 استاد دانشکده اقتصاد، دانشگاه علامه طباطبایی
4 دانش آموخته رشته اقتصاد توسعه و برنامه ریزی، دانشگاه علامه طباطبایی
5 دانشجوی کارشناسی ارشد اقتصاد توسعه و برنامه ریزی، دانشگاه علامه طباطبایی
چکیده
در پنج دهه گذشته تحلیل گران اقتصاد داده- ستانده دو رویکرد ماتریس ضرایب داده – ستانده و ماتریس مبادلات واسطه ای بین بخشی که هردو مبتنی بر الگوریتم های تکرارند را در بهنگام سازی جداول داده- ستانده مورد استفاده قرار دادهاند. اولی پایه نظری تابع تولید دارد و از مقبولیت بیشتری نسبت به رویکرد دوم برخوردار است که فقط جنبه حسابداری دارد و کمتر مورد توجه قرار گرفتهاست. اما نکته چالش برانگیز، نتایج یکسان و یا متفاوت بودن بکارگیری دو رویکرد بین تحلیلگران اقتصاد داده- ستانده است. گروهی بر اختلاف نتایج تاکید دارند، حال آنکه مشاهدات گروه دیگر حاکی از یکسان بودن نتایج است. هیچیک از دو گروه عواملی همچون تجمیع و سرعت همگرایی روش ها را در این دو رویکرد مورد توجه قرار ندادهاند. بررسی جنبه های نظری و کاربردی این موضوعات محورهای اصلی این مقاله را تشکیل میدهند. با استفاده از جداول آماری داده ستانده سالهای 1375 و 1380 ایران، این رویکردها با تاکید بر تجمیع و سرعت همگرایی در قالب جداول سه بخشی، هفت بخشی، پانزده بخشی و بیست و یک بخشی بصورت کمی مورد سنجش قرار میگیرند. یافتههای کلی مقاله عبارتند از: یک- خطاهای آماری بین دو رویکرد وجود دارند اما ناچیزند. دو- سرعت همگرایی رویکرد اول بیشتر از سرعت همگرایی رویکرد دوم است.
کلیدواژهها