نویسندگان
1 دانشیار گروه اقتصاد دانشگاه اصفهان
2 پژوهشگر اقتصادی
چکیده
افزایش تحرک سرمایه میان کشورها بر مبنای اصل تخصیص بهینه منابع امری پذیرفته شده در میان پژوهشگران اقتصاد بینالملل است. بر این اساس، پس از کاهش کنترل سرمایه در کشورهای توسعهیافته از اوایل دهه 1970 و تأکید بر دستیابی به منافع قابل توجه، این برنامه از اوایل دهه 1990 با فشار کشورهای صنعتی در زمره برنامه اصلاحات ساختاری کشورهای در حال توسعه قرار گرفت. اما اجرای آن نتایج متناقضی را در برخی کشورهای در حالت توسعه ایجاد نمود و آنها را با مشکلاتی از جمله بحران ارزی رو به رو نمود. به این ترتیب، نظرات متفاوتی در خصوص سودمندی آزادسازی سرمایه برای کشورهای در حال توسعه شکل گرفت. در این پژوهش با هدف بررسی تجربی موضوع، 70 کشور منتخب در حال توسعه را در دوره 1996-2005 مورد مطالعه قرار دادهایم. برآورد مدل ارائه شده در این پژوهش با رویکرد اقتصادسنجی دادههای تابلویی پروبیت نشاندهنده اثر معنادار کنترل سرمایه در کاهش بحران ارزی در کشورهای مورد مطالعه بوده است. بر این اساس، کشورهایی که از کنترل سرمایه بیشتری در برنامههای اصلاحی خود استفاده کردهاند، با بحرانهای ارزی کمتری نیز مواجه شدهاند. این نتیجهای است که امروزه سازمانهای بینالمللی مشوق این سیاستها در دهه گذشته، بهرغم میل باطنی به آن اذعان دارند.
کلیدواژهها