نویسندگان
1 دانشیار و عضو هیئت علمی دانشکده معارف اسلامی و اقتصاد دانشگاه امام صادق (ع)
2 کارشناس ارشد رشته معارف اسلامی و اقتصاد دانشگاه امام صادق (ع) و طلبه سطح عالی حوزه علمیه قم
چکیده
اقتصاد اسلامی دغدغهای است که امروزه توجه بیشتر اقتصاددانان مسلمان را به خود جلب کرده است. این مقاله با هدف درک بهتر از آینده اقتصاد اسلامی، نظریات اقتصاددانان اسلامگرا در اقتصاد اسلامی را با دو نگرش «اقتصاد اسلامی به عنوان یک ترکیب اضافی» و «اقتصاد اسلامی به عنوان یک ترکیب وصفی» دستهبندی میکند. التزام به نگرش اول موجب محدود شدن دامنه اقتصاد به مباحث از پیش تولید شده و موجود در اسلام شده و التزام به نگرش دوم دامنه شمول اقتصاد اسلامی را بهطور چشمگیری وسعت میبخشد. اما خواهیم دید که در عمل بیتوجهی به مبانی اسلامی در نگرش دوم نیز نتیجهای جز اصلاح ظواهر اقتصاد نئوکلاسیک با لعاب اسلامی دربر نداشته است. این مقاله با هدف برونرفت از وضع فعلی نظریهپردازی اقتصاد اسلامی، رهیافت تلفیقی را مورد توجه قرار میدهد. در این نگرش هر چند اقتصاد اسلامی از حیث دستور زبان، همچنان یک ترکیب موصوف و صفت است اما با محتوای واحدی که از حیث مفهومی بهدست میآورد، میتوان به مرور قائل به سلب نگرش ترکیبی و دوگانه از آن شد. این رهیافت در غالب رویکردهای متنوعی همچون رویکرد میانرشتهای[1] مورد مطالعه قرار میگیرد.
[1]. Interdisciplinary Approach
کلیدواژهها