نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

استادیار گروه برنامه ریزی و توسعه اقتصادی، دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبائی (ره)

چکیده

هدف از این مقاله ارزیابی مجددی است از قضیه کوز؛ قضیه‌ای که رونالد کوز در یکی از برج‌های دو قلوی خود طرح کلی آن را ریخت و نگاه پیگویی به مسأله آثار خارجی و مسئولیت مدنی را مورد انتقاد قرار داد و با اتکاء به فلسفه انگلیسی پیامدگرا از مبنا قرار دادن قاعده تقصیر اجتناب نمود. دلالت قضیه کوز از نظر اقتصادی عدم نیاز به مداخله دولت برای حل و فصل مسأله آثار خارجی و از نظر حقوقی، عدم اهمیت تخصیص حق است؛ مشروط به اینکه هزینه‌های مبادله صفر باشد. همین دلالت‌های حدی واکنش‌ها و انتقادهای بسیار زیادی را در محافل حقوقی و اقتصادی برانگیخت. ارزیابی موشکافانه نقدها نشان می‌دهد که بسیاری از آنها ریشه در ابهام تعریف هزینه مبادله دارد. این نکته حائز اهمیت است که قضیه کوز با این هدف بیان شده بود که بگوید با فروضی که پیگو در «اقتصاد رفاه» در نظر می‌گیرد مسأله آثار خارجی موضوعیت پیدا نمی‌کند و آنچه اهمیت دارد تعیین حقوق اولیه است نه تخصیص آن. همچنین، با کنار گذاشتن فرض ناچیز بودن هزینه مبادله، حقوق مالکیت و نحوه تعیین مسئولیت‌ها اهمیت پیدا می-کند. این نکته در سایه قضیه کوز کمتر مورد توجه قرار گرفت و به آن رنگ و لعابی غیر واقع‌بینانه داد.

کلیدواژه‌ها

موضوعات