علی اصغر بانویی؛ بهزاد الماسی کوپایی؛ آزیتا جهانی؛ مهری عامری؛ مهیا لعلی؛ سعیده سعادتمندی
چکیده
در حیطه ترکیبی اقتصاد و محیط زیست، فرآیند تولید کالاها و خدمات در اقتصاد پولی و فیزیکی حاوی سه چرخه بهم پیوسته است. چرخه اولیه (منابع طبیعی)، چرخه ثانویه (کالاها و خدمات واسطهای- نهایی) و چرخه پایانی (سرریزها، پسماندها و یا ضایعات به طبیعت) است. جدول داده- ستانده پولی (MIOT) فقط فرآیند تولید کالاها و خدمات (واسطهای- نهایی) را بهصورت ...
بیشتر
در حیطه ترکیبی اقتصاد و محیط زیست، فرآیند تولید کالاها و خدمات در اقتصاد پولی و فیزیکی حاوی سه چرخه بهم پیوسته است. چرخه اولیه (منابع طبیعی)، چرخه ثانویه (کالاها و خدمات واسطهای- نهایی) و چرخه پایانی (سرریزها، پسماندها و یا ضایعات به طبیعت) است. جدول داده- ستانده پولی (MIOT) فقط فرآیند تولید کالاها و خدمات (واسطهای- نهایی) را بهصورت مرئی نظاممند میکند و دادههای آن بهصورت همزمان مقدار - قیمت است. قیمت هم از نوع قیمت معمولی، واحد، همگن و مثبت برای یک دوره حسابداری (معمولاً یک ساله) است. فعالیتهای دو چرخه دیگر از منظر نظامهای حسابداری کلان (حسابهای ملی)، ارزشی (پولی) و بخشی (MIOT) موجود، برونزا و دادههای آن بهصورت همزمان مقدار با قیمت صفر، عملاً خارج از حیطه آنها قرار میگیرند و بدین ترتیب چرخههای نامرئی بهشمار میروند. برای رفع این نقیصه در اواخر قرن بیستم، جداول داده - ستانده فیزیکی (PIOT) توسط بعضی از کشورهای اتحادیه اروپا طراحی گردید. جداول مذکور هر سه چرخه را بهصورت مرئی مورد توجه قرار میدهند و دادههای آن بهصورت فیزیکی (تن) و فاقد قیمت هستند. در قرن بیست و یکم، جداول MIOT و PIOT دو سؤال چالش برانگیز را پیش روی تحلیلگران اقتصاد داده - ستانده قرار دادهاند: یک- کدام یک از دو جدول، قابلیت بیشتری در تبیین ماهیت فیزیکی اقتصاد - محیط زیست و توسعه پایدار دارد؟ دو- آیا همانند پایه نظری MIOT، میتوان PIOT را الگوسازی نمود؟ در پاسخ به دو سؤال فوق، پژوهشهای انجام گرفته در پانزده سال اخیر را میتوان به سه گروه طبقهبندی نمود. گروهی از پژوهشگران با منظور کردن ضایعات همانند سایر محصولات، مشاهده میکنند که الگوی PIOT نسبت به الگوی MIOT، تصویر واقع بینانهتری را از ماهیت فیزیکی ساختار ترکیبی اقتصاد - محیط زیست، در ارتباط با توسعه پایدار بهدست میدهد. گروه دیگر با منظور کردن ضایعات بهعنوان نهاده اولیه و با علامت منفی مشاهدات گروه اول را مورد تردید قرار میدهند. گروه سوم تفاوت مشاهدات دو گروه فوق را در نحوه منظورکردن ضایعات (بهعنوان ستانده و یا نهاده) نمیدانند، بلکه منشاء این تفاوتها را در ماهیت و کارکرد قیمتها در چرخههای مرئی و غیرمرئی تولید بین جداولMIOT و PIOT جستجو میکنند. مشاهدات گروه سوم دو نکته اساسی را نادیده میگیرند: یک- بهکارگیری نوع قیمت (قیمت ضمنی، واحد و همگن و یا ماتریس قیمت ضمنی) در تبدیل PIOT به MIOT و دو- حفظ تراز PIOT تبدیل شده به MIOT. در این مقاله با استفاده از جداول فیزیکی و پولی سال 1990 آلمان نشان میدهیم که اولاً بهکارگیری قیمت ضمنی واحد و همگن تولید بخشها که به روش تعدیل مضاعف و یا روش تعدیل یک سویه معروف است، در تبدیل PIOT به MIOT ناتوان است و ثانیاً بهکارگیری ماتریس قیمت ضمنی در تبدیلPIOT به MIOT در صورتی امکانپذیر است که فرض شود ضابعات دارای مقدار با قیمت صفر هستند.