حسین محمدی؛ آیدا آریابد
دوره 17، شماره 52 ، مهر 1391، ، صفحه 169-181
چکیده
نظامهای ارزی در سطح بینالملل طی سالیان متمادی با فراز و نشیبهای زیادی روبهرو بوده و ساختار اقتصادی کشورها را تحت تأثیر خود قرار داده است. نظامهای ارزی مختلف، چگونگی تعیین نرخ ارز را در اقتصاد نشان میدهد. جهت و میزان اثرگذاری نرخ ارز بر تراز تجاری از موضوعات و مسائل با اهمیت است که در بسیاری از مطالعات کاربردی به آن پرداخته ...
بیشتر
نظامهای ارزی در سطح بینالملل طی سالیان متمادی با فراز و نشیبهای زیادی روبهرو بوده و ساختار اقتصادی کشورها را تحت تأثیر خود قرار داده است. نظامهای ارزی مختلف، چگونگی تعیین نرخ ارز را در اقتصاد نشان میدهد. جهت و میزان اثرگذاری نرخ ارز بر تراز تجاری از موضوعات و مسائل با اهمیت است که در بسیاری از مطالعات کاربردی به آن پرداخته شده است. تضعیف واقعی پول داخلی (و افزایش در نرخ مؤثر واقعی ارز)،ابتدا وضعیت حساب جاری را بدتر میکند و سپس بعد از چند ماه، وضعیت را بهبود میبخشد، این مسیر زمانی تغییر در حساب جاری، منحنیJ شکل نامیده میشود. در این مقاله، با بهرهگیری از یک الگوی تصحیح خطای برداری و توابع واکنش ضربه، پویاییهای تراز تجاری ایران و کره جنوبی در قالب مدل J شکل در دوره زمانی۲۰۰۸-۱۹٩٦ با استفاده از دادههای فصلی بررسی شده است. نتایج حاصل از آزمونهای صورت گرفته، حاکی از وجود منحنی J معکوس بین تراز تجاری و نرخ واقعی ارز، در دوره مورد بررسی است، بطوری که واکنش تراز تجاری نسبت به افزایش نرخ ارز در بلندمدت منفی و معنادار بوده است. در ارتباط با تأثیر مثبت درآمد واقعی کره جنوبی بر تراز تجاری ایران نیز نتایج نشاندهنده معنادار بودن این ضریب است. همچنین واکنش تراز تجاری ایران نسبت به درآمد واقعی ایران منفی و معنادار بوده است.
عنایتالله فخرائی؛ فرخ نوروزی
دوره 9، شماره 30 ، فروردین 1386، ، صفحه 119-135
چکیده
برنج یکی از اقلام مهم واردات محصولات کشاورزی ایران است. در این مقاله مدل تصحیح خطای[1] تقریب خطی سیستم تقاضای تقریباً ایدهآل[2]، برای انواع برنج شامل پاکستانی،تایلندی، سایر برنجهای خارجی و برنج ایرانی برآورد میشود. دوره تحقیق، سالهای 1360-1383 است. یافتههای این تحقیق نشان میدهد که کششپذیریهای خودقیمتی کوتاهمدت و بلندمدت مارشالی[3] ...
بیشتر
برنج یکی از اقلام مهم واردات محصولات کشاورزی ایران است. در این مقاله مدل تصحیح خطای[1] تقریب خطی سیستم تقاضای تقریباً ایدهآل[2]، برای انواع برنج شامل پاکستانی،تایلندی، سایر برنجهای خارجی و برنج ایرانی برآورد میشود. دوره تحقیق، سالهای 1360-1383 است. یافتههای این تحقیق نشان میدهد که کششپذیریهای خودقیمتی کوتاهمدت و بلندمدت مارشالی[3] همگی منفی هستند به جز برنج پاکستانی که در بلندمدت کشش خودقیمتی مثبت، ولی نزدیک به صفر دارد. کششپذیریهای خودقیمتی کوتاهمدت هیکسی[4] همگی به جز برنج پاکستانی منفی و نزدیک به نوع مارشالی آن هستند. کششپذیریهای متقاطع هیکسی حکایت از این دارد که برنجهای وارداتی پاکستانی و تایلندی برای جایگزینی کمبود برنج داخلی برای مصرفتوسط دولت وارد میشوند، لذا مکملبودن آنها بهدلیل ذائقه مصرفکنندگان نمیباشد.
[1]. Linear Approximation of Almost Ideal Demand System (LA/AIDS).
[2]. Marshallian 4. Hichksian.
سید عزیز آرمن؛ روح الله زارع
دوره 7، شماره 24 ، مهر 1384، ، صفحه 117-143
چکیده
با توجه به ارتباط نزدیک بین مصرف انرژی و رشد اقتصادی در ایران، تعیین کمّ و کیف رابطة بین این دو متغیر میتواند به تبیین سیاستهای بخش انرژی کمک مؤثری نماید. در این تحقیق، با استفاده از روش تودا و یاماموتو رابطة علیّت گرنجری بین کلّ مصرف نهایی انرژی و همچنین مصرف حاملهای مختلف انرژی شامل: فراوردههای نفتی، برق، گاز طبیعی و سوختهای جامد ...
بیشتر
با توجه به ارتباط نزدیک بین مصرف انرژی و رشد اقتصادی در ایران، تعیین کمّ و کیف رابطة بین این دو متغیر میتواند به تبیین سیاستهای بخش انرژی کمک مؤثری نماید. در این تحقیق، با استفاده از روش تودا و یاماموتو رابطة علیّت گرنجری بین کلّ مصرف نهایی انرژی و همچنین مصرف حاملهای مختلف انرژی شامل: فراوردههای نفتی، برق، گاز طبیعی و سوختهای جامد و رشد اقتصادی در ایران طی سالهای 1346-1381 مورد بررسی قرار گرفته است. ضمناً در هر حالت که وجود یک رابطة بلندمدت بین متغیرها با استفاده از روش خودبازگشتی با وقفههای توزیعی اثبات شد، یک مدل تصحیح خطا نیز برآورد گردید تا نتایج این دو روش با یکدیگر مقایسه شوند.
در مواردی که یک رابطة علیّت گرنجری یک طرفه از مصرف انرژی به رشد اقتصادی مشاهده میشود، افزایش مصرف انرژی محرّک رشد اقتصادی است. در این صورت، باید در اجرای هر گونه سیاست صرفهجویی در مصرف انرژی با احتیاط کامل عمل کرد، به گونهای که اِعمال چنین سیاستی منجر به آثار انقباضی بر رشد اقتصادی نشود. در حالتهایی که یک رابطة علیّت گرنجری یک طرفه از رشد اقتصادی به مصرف انرژی مشاهده میشود، میتوان نتیجه گرفت که رشد اقتصادی مقدم بر مصرف انرژی بوده و بنابراین، سیاست صرفهجویی در مصرف انرژی را میتوان بدون کمک کردن رشد اقتصادی به کار گرفت.