اقتصاد مالی
محمد فقهی کاشانی؛ تیمور محمدی؛ هادی پیردایه
چکیده
بنگاهها باتوجه به نوساناتی که در جریانات نقدی تجربه مینمایند، افشای داوطلبانه اطلاعات خود را تنظیم میکنند. هدف از این مطالعه بررسی آثار مربوط به اخبار ریسک، سطح ابهام و همچنین اخبار مربوط به ابهامگریزی سرمایهگذاران بر سیاست اتخاذی بنگاهها به این نوسانات در افشای (محاظه کارانه یا غیرمحافظه کارانه) داوطلبانه اطلاعات نرم ...
بیشتر
بنگاهها باتوجه به نوساناتی که در جریانات نقدی تجربه مینمایند، افشای داوطلبانه اطلاعات خود را تنظیم میکنند. هدف از این مطالعه بررسی آثار مربوط به اخبار ریسک، سطح ابهام و همچنین اخبار مربوط به ابهامگریزی سرمایهگذاران بر سیاست اتخاذی بنگاهها به این نوسانات در افشای (محاظه کارانه یا غیرمحافظه کارانه) داوطلبانه اطلاعات نرم و سخت در صنعت دیجیتال بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی 1391-1400، میباشد. همچنین از متغیر توضیحی وقفه افشای داوطلبانه بنگاهها، برای نمایش پویاییهای زمانی افشا در کنار متغیرهای کنترلی هزینه سرمایه، اهرم مالی و نقدشوندگی سهام بنگاه در قالب الگوهای پانل پویا؛ برای توضیح رفتار افشای داوطلبانه اطلاعات نرم و سخت بنگاهها استفاده گردید. نتایج گویای این است که مدیران بنگاههای فعال در صنعت دیجیتال بسته به نوع اطلاعات در دسترسشان برای افشای داوطلبانه بطور محافظه کارانه یا غیرمحافظه کارانه؛ نسبت به اخبار مربوط به ریسک، ابهام و ابهامگریزی سرمایهگذاران واکنشهای متفاوتی از خود نشان میدهند. دلیل این امر میتواند به ماهیت اطلاعات افشاشده (اعتبار اطلاعات از سوی سرمایهگذاران) برگردد. همچنین، یافتهها موید اثرات فزاینده افشای داوطلبانه ادوار قبل بر افشای ادوار بعدی است که بنوعی تاییدکننده وجود چسبندگی در سیاستهای افشای داوطلبانه در صنعت موردمطالعه میباشد.
اقتصادسنجی
محمد فقهی کاشانی؛ تیمور محمدی؛ زهرا عقیقی
چکیده
یکی از چالش های مهم در مطالعات تجربی مربوط میشود به شناسایی پویایی های حباب هایی که بطور دوره یی شکل گرفته و ریزش می نمایند . مطالعه حاضر تلاشی است در این حوزه که در ابتدا به بررسی برخی محدودیت های مترتب بر یکی از روش های معمول نسبتا نوین در ادبیات اقتصادی در رابطه با شناسایی حباب های عقلایی در بازار اوراق بهادار تهران برای دوره زمانی ...
بیشتر
یکی از چالش های مهم در مطالعات تجربی مربوط میشود به شناسایی پویایی های حباب هایی که بطور دوره یی شکل گرفته و ریزش می نمایند . مطالعه حاضر تلاشی است در این حوزه که در ابتدا به بررسی برخی محدودیت های مترتب بر یکی از روش های معمول نسبتا نوین در ادبیات اقتصادی در رابطه با شناسایی حباب های عقلایی در بازار اوراق بهادار تهران برای دوره زمانی 1388-1399میپردازد. سپس با اتخاذ رویکرد مبتنی بر الگوی تغییر رژیم مارکوف در این حوزه به گسترش روش متعارف ان با لحاظ سازی تعامل پویای قیمت های دارایی در بازار با عامل پنهان در فرایند شکل گیری و ریزش حباب ها می پردازد. نشان داده میشود که چگونه این چارچوب ضمن ارتقائ کارایی شناسایی حباب های مالی با تقلیل خطای تصریح مدل های پویا نسبت به روشهای جایگزین موجود، برایند کیفیت تعاملات معامله گران در بازار را بدون در نظر گرفتن هیچ پیش فرض خاصی در خصوص چگونگی تعاملات انها بویژه در رابطه با هماهنگ سازی انتظارات ودر پی ان رفتار معاملاتی انها، میتواند بطور ضمنی ملحوظ سازد. یافته ها با کاربست این روش حاکی از تجربه حباب در قیمت دارایی ها تنها برای دوره 1397:01-1399:05 برخلاف کاربست روش متعارف که متضمن عدم وجود حباب و یا وجود دو دوره حبابی 1391:01-1393:05 و 1397:01-1399:05در بازار اوراق بهادار تهران میباشند.
اقتصاد مالی
تیمور محمدی؛ محمد رضا فقهی کاشانی؛ مهدی صامعی
چکیده
رابطه منفی بین بازدهی سهام و تلاطم آن تحت عنوان اثر اهرمی شناخته میشود. توضیح مرسوم، این ارتباط منفی را به اثر تغییر ارزش سهام بر روی نسبت بدهی مرتبط میداند. چنانچه این توضیح صحیح در نظر گرفته شود، این اثر در شرایط نزولی و صعودی بازار باید یکسان بوده و همچنین پایدار باشد. در اکثر مطالعات، این ارتباط از طریق بررسی رفتار بازدهی سهم ...
بیشتر
رابطه منفی بین بازدهی سهام و تلاطم آن تحت عنوان اثر اهرمی شناخته میشود. توضیح مرسوم، این ارتباط منفی را به اثر تغییر ارزش سهام بر روی نسبت بدهی مرتبط میداند. چنانچه این توضیح صحیح در نظر گرفته شود، این اثر در شرایط نزولی و صعودی بازار باید یکسان بوده و همچنین پایدار باشد. در اکثر مطالعات، این ارتباط از طریق بررسی رفتار بازدهی سهم و تلاطم بازدهی مورد بررسی قرار گرفته است. در این پژوهش ارتباط بین تلاطم بازدهی سهام با بازدهی و نسبت بدهی روی دادههای ماهانه ۲۲ شرکت بزرگ بورس اوراق بهادار تهران از سال ۱۳۸۸ تا سال ۱۳۹۹ مورد بررسی قرار گرفته است. همچنین ارزش بدهی در ساختار سرمایه شرکت از طریق قیمتگذاری اختیارات ترکیبی برآورد شده است. نتایج پژوهش حاضر از جمله وجود اثر نامتقارن بازدهی تنها در شرایط نزولی بازار در کنار عدم پایداری این اثر، حاکی از این امر است که نسبت بدهی نمیتواند توضیحدهنده رفتار بازدهی و تلاطم بازدهی سهم باشد.