زهرا نصراللهی؛ مهران زارعی
چکیده
«آب» هم بهعنوان یک منبع طبیعی و هم بهعنوان یکی از نهادههای تولید، نقش مهمی در فرایند توسعه پایدار هر منطقه ایفا میکند. از این رو، نادیدهگرفتن محدودیت منابع آب در سیاستگذاریها و اولویتهای سرمایهگذاری مناطق خشکی چون استان یزد میتواند منجر به اتخاذ تصمیماتی شود که همسو با اهداف توسعه پایدار این مناطق ...
بیشتر
«آب» هم بهعنوان یک منبع طبیعی و هم بهعنوان یکی از نهادههای تولید، نقش مهمی در فرایند توسعه پایدار هر منطقه ایفا میکند. از این رو، نادیدهگرفتن محدودیت منابع آب در سیاستگذاریها و اولویتهای سرمایهگذاری مناطق خشکی چون استان یزد میتواند منجر به اتخاذ تصمیماتی شود که همسو با اهداف توسعه پایدار این مناطق نباشند. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر اولویتبندی فعالیتهای صنعتی استان یزد با رویکرد توسعه پایدار و با تأکید بر اهمیت منابع آب است. بنابراین، سعی شده است این کار با توجه به معیارهایی صورت گیرد که ابعاد مختلف توسعه پایدار را پوشش دهند. برای این منظور ابتدا با استفاده از روش سهم مکانی AFLQ، جدول داده ـ ستانده استان یزد تهیه شد. پس از آن با تلفیق مدلهای داده ـ ستانده و فرایند تحلیل سلسلهمراتبی و با منظور داشتن پنج معیار آببری، اشتغالزایی، پیوندهای بینبخشی، آلایندگی و ارزشافزوده، بخشهای صنعتی استان یزد اولویتبندی شدند. بر اساس نتایج این پژوهش، صنعت «دستگاههای برقی و ماشینآلات دفتری» در مقایسه با سایر صنایع استان دارای بالاترین اولویت بهمنظور سرمایهگذاریهای بیشتر است. همچنین، این نتایج اهمیت منظور داشتن معیار آببری را نشان میدهند، بهطوری که نتایج اولویتبندی صنایع بدون توجه به این معیار تفاوت درخور ملاحظهای با اولویتهای حاصل از این تحقیق خواهند داشت.
زهرا نصراللهی؛ مینا شاهویری
دوره 15، شماره 44 ، مهر 1389، ، صفحه 199-230
چکیده
مدیریت منابع ارزی در ایران به علت وجود درآمدهای ارزی عمده که از فروش نفت حاصل میشود، از اهمیت به سزایی برخوردار است. برنامهریزی صحیح، میتواند از تحمیل هزینههای ناشی از مدیریت نامناسب این منابع جلوگیری نماید. بنابراین، در این پژوهش تلاش میکنیم تا به ارائه چارچوبی به منظور طراحی سبد بهینه برای آن بخش از درآمدهای ارزی که با هدف ...
بیشتر
مدیریت منابع ارزی در ایران به علت وجود درآمدهای ارزی عمده که از فروش نفت حاصل میشود، از اهمیت به سزایی برخوردار است. برنامهریزی صحیح، میتواند از تحمیل هزینههای ناشی از مدیریت نامناسب این منابع جلوگیری نماید. بنابراین، در این پژوهش تلاش میکنیم تا به ارائه چارچوبی به منظور طراحی سبد بهینه برای آن بخش از درآمدهای ارزی که با هدف سرمایهگذاری نگهداری میشوند، بپردازیم. بر این اساس، با استفاده از بازدههای روزانه ارز که بر مبنای دادههای موجود در بازار ارز در سالهای 2000 تا 2008 میلادی به دست آمدهاست، ترکیبی موزون و بهینه از ارزهای رایج با بهکارگیری مدلهای خودرگرسیونی واریانس ناهمسان شرطی تعمیمیافته تک متغیره و چند متغیره، با هدف حداکثرنمودن بازده مورد انتظار و تحت محدودیت ارزش در معرض ریسک پیشنهاد میشود. در نهایت، مدلهای مورد استفاده با بهکارگیری آزمون بازخور مورد ارزیابی قرارگرفته و بهترین مدل انتخاب میشود. نتایج این پژوهش برتری مدل GARCH چند متغیره را نسبت به تک متغیره در تخصیص سبد بهینه ارز نشان میدهد.