سیاب ممی پور؛ صغری جعفری؛ زیبا ساسانیان اصل
چکیده
هدف اصلی این مقاله، بررسی اثرات سیاستهای پولی و مالی بر ادوار تجاری در اقتصاد ایران طی دوره زمانی 1395-1384 است. بدین منظور از الگوی مارکوف سوئیچینگ با احتمال انتقال متغیر در تشخیص ادوار تجاری و عوامل مؤثر بر احتمالات ماندن در دوران رکود و رونق یا گذار از وضعیتی به وضعیت دیگر استفاده شده است. نتایج حاصل از مدل (MSIH(2)-AR(2 نشان میدهد، ...
بیشتر
هدف اصلی این مقاله، بررسی اثرات سیاستهای پولی و مالی بر ادوار تجاری در اقتصاد ایران طی دوره زمانی 1395-1384 است. بدین منظور از الگوی مارکوف سوئیچینگ با احتمال انتقال متغیر در تشخیص ادوار تجاری و عوامل مؤثر بر احتمالات ماندن در دوران رکود و رونق یا گذار از وضعیتی به وضعیت دیگر استفاده شده است. نتایج حاصل از مدل (MSIH(2)-AR(2 نشان میدهد، سیاستهای پولی و مالی انبساطی (به ترتیب افزایش نقدینگی و مخارج دولت) در دوران رونق، به افزایش طول دوران رونق منجر میشود، اما مقایسه نسبی بین اثرات سیاستهای پولی و مالی در دوران رونق نشان میدهد، اعمال سیاست پولی انبساطی در دوران رونق نسبت به سیاست مالی مؤثرتر است و میتواند طول عمر دوره رونق اقتصادی را افزایش دهد، در حالی که در دوران رکود اقتصادی، سیاست مالی تأثیر بیشتری نسبت به سیاست پولی در احتمال گذار از وضعیت رکود به وضعیت رونق اقتصادی دارد. همچنین یافتههای تحقیق نشان میدهد، چرخههای تجاری در اقتصاد ایران تقریباً همسو و همجهت با تغییرات درآمدهای نفتی است، اما اثر تغییرات درآمدهای نفتی در طول یا بقا چرخه های تجاری، اثر متفاوتی دارد. بدین صورت که افزایش درآمدهای نفتی در وضعیت رونق اقتصادی، احتمال بقا و تداوم وضعیت رونق اقتصادی را کاهش میدهد، اما در وضعیت رکودی، احتمال خروج از رکود را افزایش میدهد. در واقع، این نتایج بیانکننده عدم مدیریت صحیح درآمدهای نفتی در دوران رونق و مدیریت نسبتاً صحیح درآمدهای نفتی در وضعیت رکود اقتصادی است.
جواد طاهرپور؛ فرزانه صمدیان
چکیده
تزریق درآمدهای نفتی بهمنظور دستیابی به رشد و توسعه اقتصادی در اقتصادهای رانتی، در بلندمدت آثار مخربی بر حوزه علم و دانش داشته است و خواهد داشت. در پیش گرفتن الگوی «تزریق درآمدهای نفتی» در نهایت، پیامهایی به بازیگران عرصه علم و دانش مخابره میکند که آنها را به سمت انتخاب مسیر «گسترش بیکیفیت آموزش» سوق میدهد. براساس ...
بیشتر
تزریق درآمدهای نفتی بهمنظور دستیابی به رشد و توسعه اقتصادی در اقتصادهای رانتی، در بلندمدت آثار مخربی بر حوزه علم و دانش داشته است و خواهد داشت. در پیش گرفتن الگوی «تزریق درآمدهای نفتی» در نهایت، پیامهایی به بازیگران عرصه علم و دانش مخابره میکند که آنها را به سمت انتخاب مسیر «گسترش بیکیفیت آموزش» سوق میدهد. براساس چهارچوب تحلیلی ارایه شده در مطالعه حاضر، تسلط فضای رانتی حاکم، به ایجاد ساختار انگیزشی متکیبه رانتجویی منجر میشود. در این شرایط، از یک سو، اولویت بخش تولیدی تغییر مییابد و دستیابی به کیک نفتی مبنای حداکثرسازی سود بنگاهها قرار میگیرد و بنگاهها را از علم و دانش و ارتباط با صنعت بینیاز میکند. از سوی دیگر، دولت به پشتوانه درآمدهای نفتی برای ارتقای توان مالی و مدیریتی خویش، خود را از علم و دانش بینیاز مییابد. در کنار اینها، دولت در تلاش برای دستیابی به توسعه علمی، الگوی تزریق درآمدهای نفتی را در پیش میگیرد که کاربست چنین الگویی نظام آموزشی را بینیاز از ارتباط با سایر حوزهها برای تأمین مالی میکند. مجموعه این پیامها در نهایت، نظامآموزشی را به سمتی سوق میدهد که در آن، کمیت در اولویت بوده و کیفیت فاقد اولویت است. دادههای موجود در خصوص کمیت و کیفیت نظام آموزشی، ثبت اختراع، تعداد مقالات و منابع تأمین مالی نظام آموزشی بهخوبی الگوی نظری ارایه شده در مطالعه حاضر را تأیید میکنند.