دانشگاه علامه طباطبائیپژوهشهای اقتصادی ایران1726-0728144320100622The Impact of Trade Openness on Main Macroeconomic Variables in Iran (1961-2007)بررسی اثر بازبودن تجاری بر متغیرهای کلان در اقتصاد ایران (1386-1340)1213445FAکریماسلاملوئیاندانشیار دانشگاه شیرازمریمشفیعی سروستانیکارشناس ارشد اقتصادمحبوبهجعفریکارشناس ارشد اقتصادJournal Article20160430
Using a vector autoregressive (VAR) model and an impulse response analysis, this paper investigates the impact of trade openness on main macroeconomic variables including growth of output, inflation, and employment for the period 1961-2007 in Iran. More specifically, we intend to study how an increase in the degree of openness affects these main macroeconomic variables. The results of impulse response functions show that in the short run the trade openness increases the output growth but decreases the inflation rate. However, the short-run impact of openness on the growth of employment is negative. Moreover, the results show that a one unit change in the standard error of trade openness has no long-run effect on the output growth, the inflation and the growth of employment<em>در این</em><em> پژوهش به بررسی تأثیر بازبودن تجاری بر متغیرهای کلان اقتصادی از جمله رشد اقتصادی، تورم و رشد اشتغال در دوره 1386-1340 در ایران می<br /> پردازیم. به بیان دیگر، در این پژوهش به دنبال پاسخ به سه پرسش هستیم؛ آیا افزایش درجه بازبودن تجاری باعث افزایش رشد اقتصادی می<br /> شود؟ دوم، آیا بازشدن اقتصاد باعث کاهش تورم می<br /> شود؟ و در نهایت اینکه آیا افزایش درجه بازبودن تجاری باعث زیادشدن رشد اشتغال در کشور می<br /> شود؟ برای پاسخ به این پرسشها از تحلیل واکنش ضربه<br /> ای<strong>[1]</strong> براساس روش خودتوضیح برداری<strong>[2]</strong> (</em><em>VAR</em><em>) استفاده شده است. نتایج حاصل از توابع واکنش ضربه</em><em><br /> </em><em>ای نشان میدهد که در کوتاهمدت افزایش درجه بازبودن تجاری رشد اقتصادی را افزایش داده و تورم را کاهش میدهد. اما تأثیر این افزایش در کوتاهمدت بر روی رشد اشتغال منفی است. همچنین، نتایج نشان می<br /> دهد که در بلندمدت تغییر ناگهانی به اندازه یک انحراف معیار در متغیر بازبودن تجاری تأثیری بر سه متغیر یادشده ندارد. </em>
<br clear="all" />
[1]. Impulse Response Analysis 2. Vector Autoregressive
[2]. Vector Autoregressivehttps://ijer.atu.ac.ir/article_3445_5daff2f0e786629d1b007b78dd608b31.pdfدانشگاه علامه طباطبائیپژوهشهای اقتصادی ایران1726-0728144320100622A Survey on Inflation and Unemployment in Iranبررسی تورم و بیکاری در اقتصاد ایران23543446FAسیدصفدرحسینیاستاد دانشکده اقتصاد و توسعه کشاورزی دانشگاه تهرانحیدرقلیزادهدانشجوی دکتری دانشکده اقتصاد و توسعه کشاورزی دانشگاه تهرانJournal Article20160430Since Phillips’ paper in 1958, the literature Phillips curve has witnessed many changes. With a new look, the present study pursues to explain inflation shocks and their relation with unemployment, using a time series data for the period 1965-2005. In this framework, the effects of changes in labor, commodity and money markets on inflation fluctuations are investigated. The unobservable variables of potential production, expected inflation and expected unemployment are estimated using the Hodrick-Prescott filter. The methodology based on Fomby’s approach, which selects suitable time series model, results in estimating the VAR model. The results suggest lack of any significant relation between unemployment and inflation fluctuations. The international evidences suggest that the Phillips curve exists in the nearly full employment conditions. The long stagflation in Iran may be the reason for our finding of the lack of such a relation.<em>از زمان انتشار اثر فیلیپس در سال 1958، تحولات بسیاری در ادبیات منحنی فیلیپس اتفاق افتادهاست. در این پژوهش با استفاده از دادههای دوره زمانی 1343-1386 و با نگاهی تازه به دنبال تبیین تکانههای تورم و ارتباط آن با بیکاری هستیم. در این چارچوب، اثر تحولات بازارهای کار، کالا و خدمات، و پول بر نوسانهای تورم را بررسی میکنیم. بدین منظور، متغیرهای غیرقابلمشاهده تولید بالقوه، تورم انتظاری و بیکاری انتظاری را با استفاده از فیلتر هودریک-پرسکات محاسبه کرده و براساس آنها متغیرهای مورد نیاز را بازتعریف میکنیم. روششناسی پژوهش مبتنی بر رهیافت فُمبای برای انتخاب الگوی مناسب سری زمانی، به برآورد الگوی خودتوضیح برداری منجر شد. نتایج بیانگر نبود هر گونه رابطة معنادار بین نوسانهای بیکاری و نوسانهای تورم است. با توجه به تجربههای جهانی، بهنظر میرسد روابط منحنی فیلیپس در شرایط نزدیک به اشتغال کامل برقرار میشود؛ شاید بیش از سه دهه رکود تورمی در اقتصاد ایران دلیل محکمی بر نبود چنین ارتباطی باشد.</em>https://ijer.atu.ac.ir/article_3446_daa3be1cc97cb9012165b4cb7369ab5b.pdfدانشگاه علامه طباطبائیپژوهشهای اقتصادی ایران1726-0728144320100622Contribution of FDI to TFP: A Cross Country Panel Data Estimationتحلیل نقش سرمایهگذاری مستقیم خارجی (FDI) در ارتقای بهرهوری کل عوامل (TFP)؛ یک تحلیل دادههای تابلویی بین کشوری55803447FAعلیرضاامینیاستادیار دانشکده اقتصاد و حسابداری دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزیهستیریسمانچیکارشناس ارشد اقتصادعلیرضافرهادی کیاکارشناس ارشد دفتر نظارت برنامه معاونت برنامهریزی و نظارت راهبردی ریاست جمهوریJournal Article20160430In this study, the factors affecting total factor productivity (TFP) are estimated with an emphasis on foreign direct investment (FDI) in Iran and 23 selected countries using the data over the period 1996-2006. TFP is computed using the Divisia index technique. The findings of this study show that the main determinants of TFP comprise FDI capital stock, R&D capital stock, university enrolment gross rate (as a proxy for human capital), the degree of openness (as the main sources of technological progress) and the ratio of actual output to potential output (as a measure of capacity utilization rate).. However, the magnitudes of the estimated parameters confirm that capacity utilization rate has the highest effect while FDI capital stock has the lowest effect on TFP.
<em>در این پژوهش، عوامل مؤثر بر بهرهوری کل عوامل </em>(<em>TFP</em>)<em> با تأکید بر سرمایهگذاری مستقیم خارجی </em>(<em>FDI</em>)<em> در ایران و 23 کشوردیگر منتخب در دوره 1996-2006 را بررسی کردهایم. بهرهوری کل عوامل را از روش دیویژیا اندازهگیری و عوامل مؤثر بر آن را با استفاده از تکنیک دادههای تابلویی شناسایی کردهایم. عوامل مؤثر بر بهرهوری کل عوامل در الگوی برآورد شده عبارتند از: انباشت سرمایهگذاری مستقیم خارجی، انباشت هزینههای تحقیق و توسعه، نرخ ثبت نام ناخالص دوره دانشگاهی، درجه باز بودن اقتصاد و نرخ بهرهبرداری از ظرفیت. نتایج مطالعه بیانگر تأثیر مثبت و معنادار تمامی عوامل یادشده بر بهرهوری کل عوامل است. بنابراین، پیشرفت فنی از راههای مختلف (هزینههای تحقیق و توسعه داخلی، تجارت خارجی و </em><em>FDI</em><em>) بر ارتقای بهرهوری مؤثر بوده است. در بین عوامل یادشده, نرخ بهرهبرداری از ظرفیت بیشترین تأثیر و انباشت سرمایهگذاری مستقیم خارجی کمترین تأثیر را در ارتقای بهرهوری کل عوامل داشتهاند.</em>https://ijer.atu.ac.ir/article_3447_cea54b45565136aee76cce33a369ac74.pdfدانشگاه علامه طباطبائیپژوهشهای اقتصادی ایران1726-0728144320100622The impact of the U.S. Monetary Policy on the Oil Prices and the Oil Revenues of the OPEC membersبررسی تأثیر سیاستهای پولی آمریکا بر قیمتهای واقعی جهانی نفت و درآمد واقعی نفت کشورهای صادرکننده نفت اوپک811093448FAعلیامامی میبدیعضو هیأت علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبائیسیدمحمدشمس الدیندانشجوی دوره دکتری اقتصاد دانشگاه علامه طباطبائیJournal Article20160430The introduction of the new oil exchanges and development of oil derivatives transactions have dramatically changed the mechanism of oil price movements. Expectations of monetary policies and directions of money flows between the financial and commodity markets have played fundamental roles in deriving the oil prices in the world markets.This paper investigates the effect of the U.S. monetary policy on the real prices of oil and the real revenues of the OPEC member countries using the Dornbusch’s overshooting model. The results show the negative long run Co-integration between oil prices and the U.S. interest rates. The results of the Random Effect Model also reveal that the difference between the real interest rates of the U.S. and that of the OPEC members has a negative impact on the oil revenues of the OPEC members.<em>در این پژوهش اثر سیاستهای پولی آمریکا بر قیمتهای جهانی نفت، همچنین اختلاف سیاستهای پولی آمریکا و کشورهای صادرکننده نفت اوپک بر درآمد واقعی نفت این کشورها را بررسی میکنیم. این پژوهش بر مبنای مطالعه فرانکل (2008) به لحاظ تفکیک تأثیر دو دسته عوامل بر رفتار قیمت نفت در کوتاهمدت (عوامل مالی) و بلندمدت (عوامل بنیادی) است. با استفاده از آزمونهای تجربی نشان میدهیم که روند بلندمدت قیمت جهانی نفت تحت تأثیر عوامل بنیادین مانند عرضه و تقاضا، تغییر در ظرفیت کشورهای تولیدکننده و همچنین تغییر در ذخایر تجاری نفت است؛ افزون بر این، تأثیر اختلاف بین آتیها و اسپات بر قیمت نفتهای شاخص را بررسی میکنیم. نتایج نشان میدهد که اختلاف قیمت آتیها و اسپات عامل تعیین کنندهای در شکلگیری قیمت اسپات نفت است. آزمون تأثیر تغییرات نرخ بهره واقعی آمریکا بر قیمت واقعی جهانی نفت با استفاده از دادههای سری زمانی (1990-2008) نشان میدهد، که یک رابطه منفی بین تغییر در نرخ بهره واقعی آمریکا و قیمت واقعی نفتهای شاخص وجود دارد. همچنین مدل دادههای تابلویی<strong>[1]</strong> برآورد شده مؤید رابطه منفی و معنادار بین درآمد واقعی نفت در کشورهای عضو اوپک و اختلاف بین نرخ بهره واقعی آمریکا و این کشورها میباشد.</em>
<br clear="all" />
[1]. Panel Datahttps://ijer.atu.ac.ir/article_3448_c3ba70df16a87ca1b6f32678af431f29.pdfدانشگاه علامه طباطبائیپژوهشهای اقتصادی ایران1726-0728144320100622A Game Theory Model of Economic Opportunistic Bidding and Claim with a Case Study in Iranمدل نظریه بازی فرصتطلبی اقتصادی در مناقصه و کاربرد موردی آن در ایران1111403449FAقهرمانعبدلیعضو هیأت علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه تهرانعلیخیراندیشمهندس صنایع و کارشناس ارشد اقتصاد از دانشگاه تهرانJournal Article20160430Many governments and private projects are done by contractor. They get projects in a competitive bid auction environment. A contractor in order to overcome to other competitors in a bid auction, opportunely cuts down biding price(bids project at or below minimum profit level) and wins the contract, and hopes to recover the loss (or less profit) from this action ,through negotiations or claims. Based on a dynamic game theory model, the opportunistic winner would request a compensation for the damage incurred by the party after the contract start. After a claim filed, the owner offers to negotiate with the builder. Nash equilibrium solution of this model is negotiating and settling, not going to court. Appling Rubinstein (1982) bargaining theorem the possible range of negotiation settlement is obtained. The lower bound of this range is minimum gain of builder from claim and maximum bound is maximum loss of owner in claim. In the application case, the opportunely and the claim amount are obtained between the ranges implied by the theoretical model<em>یکی از روشهای جدید برای برنده شدن در مناقصهها این است که پیمانکار در زمان اعلام قیمت پیشنهادی، قیمت را پایین میدهد تا در حین انجام پروژه مبلغ قرارداد را با اقامه دعوی بازپس گیرد. اصطلاحاً به این عمل فرصتطلبی در مناقصه میگویند. با استفاده از نظریه بازیها میتوان نشان داد که پس از فرصتطلبی در مناقصه، پیمانکار اقدام به طرح دعوی با مبلغی که تابعی از شرایط پروژه است، مینماید. در مقابل، کارفرما نیز که از فرصتطلبی اولیه پیمانکار منتفع شده است، اقدام به چانهزنی و مذاکره با پیمانکار مینماید. در نهایت، تعادل نش به دست آمده، مسأله دعوی طی انجام چانهزنی و توافق طرفین حل شده و کار به دعوی دادگاهی نمیرسد. با قضیه مذاکرات رابینشتین، میتوان حدود حداقل سود مورد نظر پیمانکار در طرح دعوی و بیشترین میزان ضرر مد نظر کارفرما را در حین دعوی به دست آورد. نرخ مذاکرهای که طبق تعادل نش این بازی در حین مذاکره مورد تأیید طرفین قرار میگیرد نیز در بازه بین همین حدود حداقل سود پیمانکار و حداکثر ضرر کارفرما قرار میگیرد. در این پژوهش نیز ارقام واقعی فرصتطلبی انجام شده توسط پیمانکار و میزان دعوی انجام شده، هم در بازه مدل مطرح شده قرار گرفته و هم با ارقام به دست آمده از قضیه رابینشتین مطابقت دارد. در نهایت، کارفرمایان و برگزارکنندگان مناقصات میبایست با در نظر گرفتن عوامل اصلی به وجود آورنده دعاوی، با برگزاری دقیقتر مناقصات و شفافسازی قراردادها در جهت کاهش این عوامل و انجام هر چه بهتر پروژههای خویش اقدام کنند. </em>https://ijer.atu.ac.ir/article_3449_a40d06978088310cf6c116faf94af346.pdfدانشگاه علامه طباطبائیپژوهشهای اقتصادی ایران1726-0728144320100622Are Wages in Manufacturing Sector of Iran Determined by Productivity?آیا در صنایع کارخانهای ایران دستمزد با توجه به بهرهوری تعیین میشود؟1411603450FAحسنطاییعضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبائیجاویدبهرامیعضو هیئت علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبائینازیلاباقریکارشناس ارشد اقتصادJournal Article20160430The main concern in all economic activities is to obtain maximum output using minimum resources. That is the reason why the wages should be set with respect to productivity. To what extent the wages in practice are set in accordance with productivity is the main subject of our study. We use the survey of large manufacturing establishment’s data set for twenty two industries during 1373-1384 (1996-2005) to estimate the wage equation. Our findings indicate that there is some significant relation between wage, productivity, skills and education. However, labor productivity has trivial role in wage determination in comparison to other explanatory variables<em>کوششهای اقتصادی انسان در مقام کارفرما یا کارگر همواره معطوف به آن بوده که حداکثر نتیجه را با کمترین امکانات و عوامل موجود به دست آورد، این تمایل را میتوان دستیابی به بهرهوری و حقوق و دستمزد بالاتر نامید. اما اینکه دستمزد تا چه حد تحت تأثیر تحولات بهرهوری و عوامل دیگر تأثیرگذار تغییر میکند، موضوعی قابل بحث و بررسی است. در این پژوهش، با استفاده از دادههای کارگاههای بزرگ صنعتی ایران در فعالیتهای 22 گانه در طول سالهای 1373-1384 و روش دادههای تابلویی<strong>[1]</strong>، این نتیجه به دست آمده که هر چند در مجموعه صنایع کشور، بهرهوری در کنار تحصیلات، مهارت و نسبت شاغلان تولیدی از عوامل تعیینکننده دستمزد به شمار میآید، ولی میزان تأثیرگذاری بهرهوری در مقایسه با عوامل دیگر بسیار ناچیز است. به نظر میرسد که در تعیین دستمزد منابع انسانی در صنایع کارخانهای، بیش از اینکه به بهرهوری توجه شود، به عوامل دیگر توجه شده است.<strong>[2]</strong></em>
<br clear="all" />
[1]. Panel Data
[2]. نویسندگان از دکتر حمید آماده به خاطر ارائه نظرات سودمندشان تشکر میکنند.https://ijer.atu.ac.ir/article_3450_3f45b153334b7089cb3e6912572b98ca.pdfدانشگاه علامه طباطبائیپژوهشهای اقتصادی ایران1726-0728144320100622The Impact of Capital Control on Currency Crises
in Developing Countriesاثر کنترل سرمایه بر وقوع بحران ارزی در کشورهای در حال توسعه1611873451FAسید کمیلطیبیدانشیار گروه اقتصاد دانشگاه اصفهانعباسمحمدزادهپژوهشگر اقتصادیJournal Article20160430Capital mobility has been an important part of the economic reforms in many developing countries since the early 1990s, after realization of the benefits of decreasing capital control during 1970s. However, capital liberalization plan has caused major economic crisis in some countries making the policy makers more causios about the plan. In this study, we have used data of 70 selected developing economies over the period 1996-2005 to investigate the effect of capital control on the currency crises. Applying the probit panel data approach, the results show a significant inverse effect of capital control on currency crises in the sampling countries. Also, a higher degree of capital control is accompanied by the lower probability of currency crisis. <em>افزایش تحرک سرمایه میان کشورها بر مبنای اصل تخصیص بهینه منابع امری پذیرفته شده در میان پژوهشگران اقتصاد بینالملل است. بر این اساس، پس از کاهش کنترل سرمایه در کشورهای توسعهیافته از اوایل دهه 1970 و تأکید بر دستیابی به منافع قابل توجه، این برنامه از اوایل دهه 1990 با فشار کشورهای صنعتی در زمره برنامه اصلاحات ساختاری کشورهای در حال توسعه قرار گرفت. اما اجرای آن نتایج متناقضی را در برخی کشورهای در حالت توسعه ایجاد نمود و آنها را با مشکلاتی از جمله بحران ارزی رو به رو نمود. به این ترتیب، نظرات متفاوتی در خصوص سودمندی آزادسازی سرمایه برای کشورهای در حال توسعه شکل گرفت. در این پژوهش با هدف بررسی تجربی موضوع، 70 کشور منتخب در حال توسعه را در دوره 1996-2005 مورد مطالعه قرار دادهایم. برآورد مدل ارائه شده در این پژوهش با رویکرد اقتصادسنجی دادههای تابلویی پروبیت نشاندهنده اثر معنادار کنترل سرمایه در کاهش بحران ارزی در کشورهای مورد مطالعه بوده است. بر این اساس، کشورهایی که از کنترل سرمایه بیشتری در برنامههای اصلاحی خود استفاده کردهاند، با بحرانهای ارزی کمتری نیز مواجه شدهاند. این نتیجهای است که امروزه سازمانهای بینالمللی مشوق این سیاستها در دهه گذشته، بهرغم میل باطنی به آن اذعان دارند.</em>
https://ijer.atu.ac.ir/article_3451_d94e9fd1af627b91e97da477e026b473.pdfدانشگاه علامه طباطبائیپژوهشهای اقتصادی ایران1726-0728144320100622Impact of Economic Growth Uncertainty on Economic Growth in Iran:
Some Evidence from GARCH Modelsاثرنااطمینانی رشد اقتصادی بر رشد اقتصادی در ایران: مشاهداتی بر پایه مدلهای GARCH1892103452FAحسنحیدریاستادیار دانشگاه ارومیهسهیلاپرویندانشیار دانشگاه علامه طباطباییعباسشاکریاستاد دانشگاه علامه طباطباییسلیمانفیضی ینگجهمربی دانشگاه ارومیه و دانشجوی دکتری دانشگاه علامه طباطباییJournal Article20160430Using a vector autoregressive (VAR) model and an impulse response analysis, this paper investigates the impact of trade openness on main macroeconomic variables including growth of output, inflation, and employment for the period 1961-2007 in Iran. More specifically, we intend to study how an increase in the degree of openness affects these main macroeconomic variables. The results of impulse response functions show that in the short run the trade openness increases the output growth but decreases the inflation rate. However, the short-run impact of openness on the growth of employment is negative. Moreover, the results show that a one unit change in the standard error of trade openness has no long-run effect on the output growth, the inflation and the growth of employment. <em>در این پژوهش،</em><em>رابطه بین نااطمینانی رشد اقتصادی و رشد اقتصادی در سال</em><em></em><em>های 1367- 1384 را با استفاده از دادههای فصلی و کاربرد انواع مدل</em><em></em><em>های </em><em>GARCH</em><em> و روش برآورد شبه حداکثر راستنمایی </em><em>(QML)</em><em> در ایران بررسی می</em><em></em><em>نمای</em><em>یم. نتایج، فرضیه فریدمن (1968)</em><em><strong>[1]</strong></em><em> مبنی بر نبود رابطه مشخص معنادار بین این دو متغیر را رد نمیکند. همچنین، بررسی اثر شوکهای مثبت و منفی رشد بر روی نااطمینانی آن بیانگر وجود اثرات نامتقارن بوده، به نحوی که شوکهای منفی رشد اقتصادی، بیشتر از شوکهای مثبت بر روی نااطمینانی آن تأثیر میگذارند.</em>
<br clear="all" />
[1]. Friedmanhttps://ijer.atu.ac.ir/article_3452_a0e3d468d3acb17e0be0580c8104879f.pdfدانشگاه علامه طباطبائیپژوهشهای اقتصادی ایران1726-0728144320100622Simulation of the Effects Agricultural Products Price Stabilisation on Macroeconomic Variableشبیهسازی اثر تثبیت قیمت محصولات کشاورزی بر متغیرهای کلان اقتصادی2112263453FAرحیمگودرزیدانشجوی دکتری اقتصاد کشاورزی دانشگاه زابلعلیرضاکرباسیاستادیار گروه اقتصاد کشاورزی دانشگاه زابلمسعودهمایونی فراستادیار گروه اقتصاد کشاورزی دانشگاه زابلJournal Article20160430A macroeconometric simulation study was undertaken to evaluate the impact of commodity price stabilisation (CPS) schemes for the export of Agricultural crop in Iran. The findings suggest that there is a negligible level of favourable macroeconomic impacts of CPS. Contrary to the expectation, CPS adversely affects the stability of monetary and external sectors (BOP). That is, the CPS policy would faile to stabilise the macroeconomy, therefore, it is not appropriate from the macroeconomic point of view. Technical progrees, futures market, and rural credit are the possible alternative policy options to manage the price risk. <em>در این پژوهش، با استفاده از یک مطالعه شبیهسازی اقتصادسنجی اثرات طرح تثبیت قیمت محصولات کشاورزی برمتغیرهای کلان اقتصاد ایران را مورد ارزیابی قرار میدهیم. الگوی استفاده شده در این پژوهش، الگوی تعمیمیافتهای از مدل ماندل-فلمینگ است که</em><em> با استفاده</em><em> </em><em> از روش کوکران</em><em>-</em><em>اورکات </em><em> </em><em>برای دادههای</em><em> سری زمانی 1340- 1383 برآورد کردهایم.</em><em> نتایج</em><em> نشان میدهد، اثرات طرح تثبیت قیمت محصولات کشاورزی روی متغیرهای کلان اقتصادی بسیار ناچیز است. بر خلاف انتظار، تثبیت</em><em> قیمت</em><em>محصولات کشاورزی، اثرات مغایری</em><em> بر ثبات</em><em>پولی و تراز </em><em> </em><em>پرداختها میگذارد. سیاست طرح تثبیت قیمت، روی ثبات اقتصاد کلان اثری ندارد یا به طور کلی شکست خورده است. از منظر اقتصاد کلان، سیاست تثبیت قیمت محصولات کشاورزی نمیتواند در درازمدت مناسب باشد. سیاستهای دیگری مانند دگرگونیهای فنی، بازار سلف و پسانداز روستایی در کشورهای در حال توسعه را میتوان برای مدیریت ریسک قیمت استفاده نمود.</em>
https://ijer.atu.ac.ir/article_3453_d99004e3ac4a8222dec6baa9ea901be6.pdf