اقتصاد انرژی
آیدا واقف؛ زهرا عبدالمحمدی
چکیده
در کشورهای نفتخیز بررسی جایگاه بخش نفتوگاز در سطح ملی و منطقهای از اهمیت ویژهای برخوردار است. در ادبیات مربوط به الگوهای داده-ستانده برای بررسی جایگاه بخشهای اقتصادی دو روش سنتی و حذف فرضی مورد استفاده قرارمیگیرد که به دلیل مبنا قراردادن ستانده، دچار احتساب مضاعف پیوندها و ناتوانی در تبیین وضعیت رفاهی هستند. مقاله حاضر ...
بیشتر
در کشورهای نفتخیز بررسی جایگاه بخش نفتوگاز در سطح ملی و منطقهای از اهمیت ویژهای برخوردار است. در ادبیات مربوط به الگوهای داده-ستانده برای بررسی جایگاه بخشهای اقتصادی دو روش سنتی و حذف فرضی مورد استفاده قرارمیگیرد که به دلیل مبنا قراردادن ستانده، دچار احتساب مضاعف پیوندها و ناتوانی در تبیین وضعیت رفاهی هستند. مقاله حاضر برای رفع این مسئله و ارائه تصویر واقعبینانهای از جایگاه بخش نفتوگاز در اقتصاد ملی و منطقهای، مقایسهای تطبیقی بین دو کشور ایران و کانادا و دو استان نفتخیز آنها (خوزستان و آلبرتا) با استفاده از رویکرد تولیدبهتولید در قالب الگوی نظری سرافا-پاسینتی-لئونتیف برمبنای سنجش اثرات القایی ارزشافزوده بخشها ارائه دادهاست. نتایج حاکی از آن است که بخش نفتوگاز در ایران و خوزستان به ترتیب 0/0435 و 0/0372 و در کانادا و آلبرتا 0/3173 و 0/4382 واحد، ارزشافزوده القایی به صورت مستقیم و غیرمستقیم برای سایر بخشها ایجاد کردهاست. این ارقام نشاندهنده درهمتنیدگی بیشتر این بخش با سایر بخشها در سطح ملی و منطقهای در کانادا بهعنوان یک کشور توسعهیافته نسبت به کشور درحالتوسعهای مانند ایران بودهاست. بخش خدمات و صنعت در تجزیه شاخص اثرات القایی ارزشافزوده بخش نفتوگاز بر سایر بخشها، در کشورها و استانهای مورد بررسی، رتبه اول و دوم را در جذب ارزشافزوده القایی این بخش داشتهاند. برایناساس توصیه میشود سیاستهای توسعه ملی و منطقهای در راستای محدودکردن خامفروشی در این بخش و ایجاد ساختارهای مناسب در سایر بخشها در جهت جذب حداکثری ارزشافزوده القایی از بخش نفتوگاز جهتدهی شوند.