اقتصاد بخش عمومی
علی نصیری اقدم
چکیده
هدف از این مقاله ارزیابی مجددی است از قضیه کوز؛ قضیهای که رونالد کوز در یکی از برجهای دوقلوی[1] خود طرح کلی آن را ریخت و نگاه پیگویی به مسئله آثار خارجی و مسئولیت مدنی را مورد انتقاد قرار داد و با اتکا به فلسفه انگلیسی پیامدگرا از مبنا قرار دادن قاعده تقصیر اجتناب نمود. دلالت قضیه کوز از نظر اقتصادی عدم نیاز به مداخله دولت برای حل ...
بیشتر
هدف از این مقاله ارزیابی مجددی است از قضیه کوز؛ قضیهای که رونالد کوز در یکی از برجهای دوقلوی[1] خود طرح کلی آن را ریخت و نگاه پیگویی به مسئله آثار خارجی و مسئولیت مدنی را مورد انتقاد قرار داد و با اتکا به فلسفه انگلیسی پیامدگرا از مبنا قرار دادن قاعده تقصیر اجتناب نمود. دلالت قضیه کوز از نظر اقتصادی عدم نیاز به مداخله دولت برای حل و فصل مسأله آثار خارجی و از نظر حقوقی، عدم اهمیت چگونگی تخصیص حق است، مشروط به اینکه هزینههای مبادله صفر باشد. همین دلالتهای حدی، واکنشها و انتقادهای بسیار زیادی را در محافل حقوقی و اقتصادی برانگیخت. ارزیابی موشکافانه نقدها نشان میدهد که بسیاری از آنها ریشه در ابهام تعریف هزینه مبادله دارد. این نکته حائز اهمیت است که قضیه کوز با این هدف بیان شده بود که بگوید با فروضی که پیگو در «اقتصاد رفاه» در نظر میگیرد، مسئله آثار خارجی موضوعیت پیدا نمیکند و آنچه اهمیت دارد تعیین حقوق اولیه است نه تخصیص آن. همچنین، با کنار گذاشتن فرض ناچیز بودن هزینه مبادله، حقوق مالکیت و نحوه تعیین مسئولیتها اهمیت پیدا میکند. نکته اخیر در سایه قضیه کوز کمتر مورد توجه قرار گرفت و به آن رنگ و لعابی غیرواقعبینانه داد. [1]. دو مقاله رونالد کوز با عناوین «ماهیت بنگاه» و «مسئله هزینه اجتماعی» که به ترتیب در سالهای 1937 و 1960 منتشر شدند، پرارجاعترین مقالات در ادبیات حقوق و اقتصاد هستند و ازاینرو از آنها با عنوان برجهای دوقلوی کوز یاد شده است.