اقتصاد سیاسی
سلمان قاراخانی؛ محسن رنانی؛ زهرا کریمی
چکیده
یکی از الگوهای نظری رایج برای فهم ریشههای تاریخی توسعهنیافتگی جوامع گوناگون، نظریه نهادگرایان جدید درباره بهبود کیفیت نهادی است که بر سرچشمههای بنیادین رشد اقتصادی تاکید دارد. براساس این نظریه، جوامع دارای نهادهای فراگیر با ایجاد فرآیند تخریب خلاق و توزیع رانت مولد با حرکت به سوی چرخههای تکاملی، رشد و توسعه اقتصادی پایدار ...
بیشتر
یکی از الگوهای نظری رایج برای فهم ریشههای تاریخی توسعهنیافتگی جوامع گوناگون، نظریه نهادگرایان جدید درباره بهبود کیفیت نهادی است که بر سرچشمههای بنیادین رشد اقتصادی تاکید دارد. براساس این نظریه، جوامع دارای نهادهای فراگیر با ایجاد فرآیند تخریب خلاق و توزیع رانت مولد با حرکت به سوی چرخههای تکاملی، رشد و توسعه اقتصادی پایدار را تجربه خواهند کرد، اما جوامع دارای نهادهای بهرهکش به دلیل سیطره مناسبات رانتی و توزیع رانت به صورت نامولد با حرکت به سوی چرخههای شوم در بلندمدت دچار عقبافتادگی و افول میشوند. در زمان پهلوی دوم، کشور ایران با وجود تجربه کوتاهمدتی از رشد اقتصادی به جای حرکت به سوی چرخههای تکاملی به سوی چرخههای شوم حرکت کرد؛ بنابراین، در این پژوهش به منظور واکاوی این موضوع، سعی خواهد شد با بهرهگیری از نظریه بهبود کیفیت نهادی به دلایل عدم تداوم رشد اقتصادی در طول این دوران پرداخته شود. برای این منظور با بررسی فرآیند تخریب خلاق در بازار سیاسی و اقتصادی به یکی از مهمترین موانع نهادی رشد اقتصادی این دوران پرداخته خواهد شد. نتایج حاصل از این پژوهش حاکی از آن است که با وجود تجربه رشد اقتصادی کوتاهمدتی که در سایه نهادهای بهرهکش در طول این دوران میسر شد به دلیل عواملی نظیر نزاع بر سرقدرت، سیطره روابط شخصی بر امور، توزیع نامولد رانت و...، فرآیند تخریب خلاق در بازار سیاسی و اقتصادی شکل نگرفت تا با وجود وفور منابع درآمدی و کمکهای خارجی، کشور ایران نتواند به رشد و توسعه اقتصادی خود ادامه دهد.