دانشگاه علامه طباطبائیپژوهشهای اقتصادی ایران1726-0728237420180321Calculating Total Factor Productivity and Substitution Elasticities in the Manufacturing Sector in Iranمحاسبه بهرهوری و کشش جانشینی بخش صنعت اقتصاد ایران132882410.22054/ijer.2018.8824FAالههاسدی مهماندوستیدکترای اقتصاد دانشگاه الزهرافاطمهبزازاندانشیار گروه اقتصاد دانشگاه الزهرامیرحسینموسویدانشیار گروه اقتصاد دانشگاه الزهراJournal Article20180820The main aim of this paper is to estimate updated and accurate measurement of total factor productivity (TFP), price and substitution elasticities in the manufacturing sector in Iran over the period 1974-2013 by using a locally flexible normalized quadratic (NQ) functional form. Substitution elasticities indices are estimated in two scenarios: the first, interfactor substitution index and the second, interfuel substitution index. <br />Empirical results show that the average TFP indices are 0.32% and 0.62% in the first and second scenario respectively. The results also show that all inputs based on the cost elasticities are normal goods, and the Allen own-elasticities of substitution for the different inputs are negative in the both scenarios. Moreover, the Morishima interfactor and interfuel elasticities of substitution are positive and less than one, except in one case. The results highlight the fact that the substitution between different inputs and fuels has been quite restricted.<em>بررسی و تعیین پارامترهای ساختاری بخشهای مولد اقتصادی یکی از موضوعهای پایهای در مطالعات تجربی در زمینه اقتصاد کلان است. به عبارت دیگر، بررسی ساختار بخشهای مختلف تولیدی در اقتصاد یک کشور برای ایجاد بینش در سیاستگذاران اقتصادی در خصوص وضعیت موجود و تأثیرگذاری سیاستهای مختلف، بسیار مهم است. براساس این، در این مقاله، تلاش می</em><em></em><em>شود مقادیر کمی دقیق و به</em><em></em><em>روز برای شاخصهای بهرهوری و کشش قیمت و جانشینی عوامل تولید بهعنوان دو پارامتر ساختاری مهم در بخش صنعت اقتصاد ایران با لحاظ ادبیات نظری جدید و همگام با پیشرفتهای فنی برآورد شوند که برای این منظور از تابع هزینه انعطاف</em><em></em><em>پذیر درجه دوم نرمالایز شده طی دوره 1392-1353 استفاده شده است. شاخصهای یادشده در دو حالت لحاظ کل عوامل تولید و لحاظ صرفاً حاملهای انرژی برآورد شده</em><em></em><em>اند. نتایج حاکی از آن است که متوسط شاخص بهرهوری کل عوامل تولید و شاخص بهرهوری انرژی در دو حالت به ترتیب معادل 32/0% و 62/0% و اندک است و براساس کششهای هزینه محاسبه شده، هر دو عوامل تولید و حاملهای انرژی، نهادههای نرمال هستند و کشش خودی آلن برای نهادههای مختلف مطابق نظریه، منفی بوده است. همچنین کشش محاسبه شده جانشینی موریشیما بین عوامل تولید و حاملهای انرژی برای تمام نهادهها غیر از یک مورد برای عوامل تولید مثبت و کوچک</em><em></em><em>تر از واحد بوده که نشان</em><em></em><em>دهنده جانشینی محدود عوامل تولید و حاملهای انرژی در بخش صنعت ایران است.</em>دانشگاه علامه طباطبائیپژوهشهای اقتصادی ایران1726-0728237420180321Effects of International Sanctions and Other Determinants on Iran’s Inflation Rate (1981-2014)اثرات تحریمهای بینالمللی و سایر عوامل تأثیرگذار بر نرخ تورم در ایران (1360-1393)3357882510.22054/ijer.2018.8825FAعبدالرسولصادقیکارشناس ارشد اقتصاد، دانشگاه اصفهانسیدکمیلطیبیاستاد گروه اقتصاد، دانشگاه اصفهانJournal Article20180820Due to the historical importance of inflation in the Iranian economy and its serious effects on the society, the present study has explored the impacts of international sanctions and other effective factors on the inflation rate in Iran during 1981-2014. To this end, this paper has specified an econometric model of inflation rate, which has been estimated by the ARDL method using relevant time series data including the above period. The empirical results obtained indicate that the international sanctions have had direct and significant effects on the inflation rate through changes in exchange rate and budget deficit. Additionally, exchange rate, money liquidity and deposit interest rate have had positive and significant effects on the inflation rate, while oil revenues and tax earnings have influenced indirectly and significantly Iran’s inflation rate over the period.با توجه به اهمیت تاریخی نرخ تورم در اقتصاد ایران و تأثیر پذیرفتن زندگی بسیاری از دهکهای جمعیتی از آن، مطالعه حاضر در بازه زمانی 1393-1360، به ارزیابی اثرات تحریمهای بینالمللی و سایر عوامل تأثیرگذار بر نرخ تورم در ایران میپردازد. براساس این، در مطالعه حاضر از الگوی اقتصادسنجی نرخ تورم استفاده شده که بهمنظور برآورد آن، از روش خودتوضیحی با وقفههای گسترده (ARDL) بهره گرفته شده است. نتایج حاصل از برآورد الگو نشان میدهد که تحریمها از طریق تغییرات در نرخ ارز و کسری بودجه دولت، تأثیر مستقیم و معناداری بر نرخ تورم داشته است. متغیرهای نرخ ارز، نرخ سود سپردههای بانکی و نقدینگی نیز تأثیر مستقیم و معناداری بر نرخ تورم ایجاد کرده است، حال آن که درآمدهای مالیاتی و درآمدهای نفت تأثیر منفی و معناداری بر نرخ تورم در این دوره داشتهاند.دانشگاه علامه طباطبائیپژوهشهای اقتصادی ایران1726-0728237420180321The Effect of Gold Coin Futures on the Spot Market Volatility in Iranتأثیر قراردادهای آتی سکه بر نوسانات بازار نقدی این دارایی در ایران5995882610.22054/ijer.2018.8826FAاحمدمحمدیاستادیار گروه اقتصاد دانشگاه کردستانزینبسواریکارشناس ارشد اقتصاد دانشگاه کردستانJournal Article20180820After the unprecedented volatility of gold coin prices over the past years in Iran, there has been a growing concern among academic and policy makers about the potential role of gold coin futures contract in this regard. This paper investigates the impact of gold futures contract on the respective spot market in Iran. For this purpose, two approaches have been used. In the first approach (volatility spillovers approach), a DCC-GARCH-VECM model has been employed for studying the volatility spillovers between gold coin spot and futures markets over the period November 2013- June 2015. In the second approach (dummy variable approach), the impact of the introduction of gold coin futures contract on the spot market has been analyzed using a simple GARCH model. The model is estimated by using daily spot and futures prices of gold coin in the period June 2006- June 2015. The results show that the introduction of futures contact has not affected the volatility of the spot market. Moreover, the volatility transmission is from the spot market to the futures market meaning that spot market shocks increase futures market volatility, not vice versa. Furthermore, the results show that economic sanctions against Iran have had a significant effect on the volatility of the spot market. The results are consistent with basic characteristics of the futures market in Iran: it is in the early stages of its development and its size, in comparison to the spot market, is small. Therefore it is acceptable to see that the volatility is transmitted from the spot market to the futures market.به دنبال نوسانات بیسابقه سکه طلا طی سالهای گذشته، بحثهای زیادی در خصوص تأثیرهای احتمالی قراردادهای آتی در این زمینه بین محققان و سیاستگذاران شکل گرفته است. در این مقاله، تأثیر قراردادهای آتی سکه طلا بر نوسانات بازار نقدی سکه در ایران مورد بررسی قرار گرفته است. برای این منظور، از دو رویکرد بهره گرفته شده است. در رویکرد نخست (رویکرد سرریز نوسانات)، از یک مدل DCC-GARCH-VECM برای بررسی سرریز نوسانات بین دو بازار طی بازه زمانی آذر 1392 تا تیر 1394 استفاده شده است. در رویکرد دوم (رویکرد متغیرهای مجازی)، از یک مدل گارچ ساده برای بررسی تأثیر راهاندازی قراردادهای آتی بر نوسانات بازار نقدی استفاده شده است. برای تخمین این مدل از قیمتهای آتی و نقدی روزانه سکه طی دوره زمانی تیر 1385 تا تیر 1394 استفاده شده است. نتایج بهدست آمده نشان میدهد که راهاندازی قراردادهای آتی تأثیری بر نوسانات نقدی سکه نداشته و سرریز نوسانات از بازار نقدی به سمت بازار آتی است. به عبارت بهتر، شوکهای بازار نقدی به افزایش نوسانات بازار آتی دامن زده است، در حالی که عکس آن صادق نیست. علاوه بر این، نتایج نشان میدهد که تحریمهای وضع شده علیه ایران تأثیر مثبتی بر نوسانات بازار سکه داشته است. نتایج بهدست آمده با ویژگیهای بازار آتی و نقدی سکه در ایران سازگاری دارد. بازار آتی سکه برخلاف بازار نقدی که از گسترهای به وسعت مرزهای جغرافیایی کشور برخوردار است در مراحل اولیه رشد و توسعه خود قرار داشته و بازار بهمراتب کوچکتری است. بنابراین، مشاهده انتقال نوسانات از بازار نقدی به بازار آتی قابل قبول و پذیرفتنی است.دانشگاه علامه طباطبائیپژوهشهای اقتصادی ایران1726-0728237420180321Consumption of Different Kinds of Energy Carriers, Economic Growth, Inequality and Poverty in Iranرابطه بین مصرف حاملهای مختلف انرژی، رشد اقتصادی، نابرابری و فقر در ایران97189882710.22054/ijer.2018.8827FAمجیدآقاییاستادیار گروه اقتصاد دانشگاه مازندرانمهدیهرضاقلی زادهاستادیار گروه اقتصاد دانشگاه مازندرانJournal Article20180820The purpose of this study is to measure the effect of consumption of different kinds of energy carriers in Iran, which caused poverty and inequality in the process of economic, social and cultural development of countries. For this purpose, we use annual data from 1984 to 2010 through a simultaneous equations model using Two-Stage Least Square (2SLS) and Three-Stage Least Square (3SLS) estimators. The results indicate that the effect of various energy carriers on inequality is different. Gasoline consumption leads to inequality enhancement but natural gas and electricity consumption lead to inequality reduction. Fuel oil, kerosene and gasoil have the different effects on inequality due to different indexes of inequality. On the other hand, energy carrier consumption leads to poverty reduction and natural gas and electricity are more effective to reduce poverty. Thus, the direct effect of energy consumption on poverty is confirmed. Totally, the results indicate that the indirect effect of all energy carriers on poverty trough inequality reduction is not confirmed, though all energy carriers on economic growth has a positive effect, and the indirect effect of economic growth on poverty reduction is confirmed.<em>با توجه به عوارض ناشی از فقر و نابرابری در فرآیند رشد و توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشورها، این مطالعه، به بررسی و تجزیهوتحلیل تأثیر مصرف حاملهای مختلف انرژی بر پدیده فقر در ایران میپردازد. به همین منظور، از دادههای سالیانه طی دوره زمانی 1363 تا 1389 و روش اقتصادسنجی معادلات همزمان و تخمینزنهای حداقل مربعات دومرحلهای (</em><sup><sup>[1]</sup></sup><em>2SLS</em><em>) و حداقل مربعات سهمرحلهای (</em><sup><sup>[2]</sup></sup><em>3SLS</em><em>) استفاده شده است. نتایج حاصل از تحقیق نشاندهنده این است که تأثیر حاملهای مختلف انرژی بر نابرابری متفاوت است، بهطوری که مصرف بنزین باعث افزایش نابرابری و مصرف گاز طبیعی و برق موجب کاهش نابرابری میشوند. تأثیر حاملهای نفت کوره، نفت سفید و گازوییل بر نابرابری نیز با توجه به شاخصهای مختلف نابرابری متفاوت است. از سوی دیگر، مصرف حاملهای مختلف انرژی بر کاهش فقر در ایران طی دوره مورد بررسی مثبت است و مصرف گاز طبیعی و برق نیز بیشترین تأثیر را در کاهش فقر دارند، بنابراین، تأثیر مستقیم مصرف حاملهای انرژی بر فقر تأیید میشود. در مجموع، با توجه به نتایج بهدست آمده، تأثیر غیرمستقیم تمام حاملهای انرژی بر فقر از طریق کاهش نابرابری را نمیتوان تأیید کرد، اما با توجه به تأثیر مثبت مصرف تمام حاملهای انرژی بر رشد اقتصادی، تأثیر غیرمستقیم آنها بر کاهش فقر از طریق افزایش رشد اقتصادی تأیید میشود. </em><br /> <br clear="all" /><br /> <br /> [1]- Two Stage Least Square (2SLS)<br /> <br /> <br /> [2]- Three Stage Least Square (3SLS)دانشگاه علامه طباطبائیپژوهشهای اقتصادی ایران1726-0728237420180321Factors Affecting Economic Growth in ECO Countries with Emphasis on the Role of Tariffsبررسی عوامل مؤثر بر رشد اقتصادی کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی با تأکید بر نقش تعرفه191217882810.22054/ijer.2018.8828FAحسینمحمدیدانشیار، گروه اقتصاد کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهدمرتضیمحمدیدکترای اقتصاد، استادیار گروه مدیریت و حسابداری، دانشگاه آزاد سبزوارپریساعلیزادهدانشجوی دکترای اقتصاد کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهدJournal Article20180820Achieving a higher rate of economic growth is one of the main goals of each country that policymakers often pay special attention to it. Therefore, investigating the causes of economic growth is important. Import tariffs as one of the most important factors affecting economic growth have been neglected in many previous studies. Therefore, the aim of this study is examining factors affecting economic growth in ECO countries with an emphasis on the role of import tariffs during the period 1996-2014. The results of dynamic panel data using PMG estimator show that the effect of import tariffs on economic growth in the short and long run is negative and significant. In addition, the effect of trade liberalization on economic growth in the short run is positive and significant. Therefore, by reducing import tariffs and moving toward more trade liberalization, economic growth in ECO countries increases. Furthermore, the labor force had a negative effect and human capital had a positive effect on the economic growth. Finally, results showed that physical capital had the most effect on economic growth in this group of countries. Therefore, improving the business environment, encouraging private investment, moving toward more competition in economic activities with trade liberalization, and moving toward more economic transparency are some recommendations of the current study.<em>دستیابی به نرخ رشد اقتصادی بالا یکی از اهداف مهم سیاستی در هر کشور بوده و همواره مورد توجه برنامهریزان و سیاستگذاران است. ازاینرو، بررسی عوامل مؤثر بر رشد اقتصادی از جایگاه ویژهای برخوردار است. متغیر تعرفه واردات بهعنوان یکی از مهمترین عوامل مؤثر بر رشد اقتصادی، در بسیاری از مطالعات قبلی در نظر گرفته نشده است، ازاینرو، این مطالعه به بررسی عوامل مؤثر بر رشد اقتصادی کشور</em><em>های عضو سازمان همکاری اقتصادی (اکو)</em><em> با تأکید بر نقش تعرفه واردات در دوره 1996 تا 2014 میپردازد. نتایج حاصل از مدل دادههای تابلویی پویا با استفاده از برآوردگر میانگین گروهی ترکیبی (</em><em>PMG</em><em>) نشان داد که رابطه معکوسی بین تعرفه واردات و رشد اقتصادی در کوتاهمدت و بلندمدت وجود دارد. همچنین نتایج حاکی از اثر مثبت تجارت کالاها و خدمات روی رشد اقتصادی در کوتاهمدت است. ازاینرو، با کاهش تعرفه واردات و آزادسازی تجاری، رشد اقتصادی این کشورها بهبود مییابد. اثر بلندمدت متغیر نیروی کار روی رشد اقتصادی منفی و اثر بلندمدت سرمایه انسانی مثبت بوده است. یافتهها نشان داد که متغیر سرمایه فیزیکی در بلندمدت بیشترین میزان اثرگذاری را بر رشد اقتصادی دارد؛ ازاینرو، بهبود فضای کسب</em><em></em><em>وکار، حرکت به سمت رقابت بیشتر در فعالیت</em><em></em><em>های اقتصادی با آزادسازی تجاری، تشویق سرمایه</em><em></em><em>گذاری بخش خصوصی، اصلاح مقررات و کارکرد بازار سرمایه و تلاش برای گسترش شفافیت اقتصادی از جمله پیشنهادات تحقیق است.</em>دانشگاه علامه طباطبائیپژوهشهای اقتصادی ایران1726-0728237420180321Critical Analysis of The Government Cash Management Process in Iranتحلیل و نقد فرآیندهای مدیریت نقدینگی خزانه دولت در ایران219256882910.22054/ijer.2018.8829FAسیدعلیروحانیدانشجوی دکترای اقتصاد دانشگاه تهرانمعاون دفتر مطالعات اقتصادی مرکز پژوهشهای مجلسداریوشابوحمزهدانشجوی دکترای اقتصاد دانشگاه تهرانمعاون دفتر مطالعات اقتصاد بخش عمومی مرکز پژوهشهای مجلسJournal Article20180820Efficient government cash management (collection of revenues, receipts and allocation of expenditures), is one of the most important treasury functions and a critical prerequisite for fiscal discipline of the government. The present study investigates the main processes and procedures of the Treasury cash management in Iran, according to related laws, by-laws and regulations. For this purpose, processes related to inflow and outflow of funds to/from the treasury, is reviewed, classified by type of funds (Public Funds, Private Funds, Funds of State-Owned Companies, oil revenues, and Deposit Trust Funds). Graphs extracted from this study, provide the preliminaries to evaluate the efficacy of Treasury cash management processes. Based on our findings, the main criticisms of the current cash management processes in Iran are: 1- Slow and lagging flow of revenues and expenditures of the public sector, 2- Rent-seeking behavior in banks and government agencies, 3- Inefficient cash payment procedures (based on allocation). <br />According to other countries' experiences and also the IMF policy recommendations, the first step for the modification of the existing processes of the Treasury liquidity management, is the establishment of Treasury Single Account (TSA) and concentrating all government accounts at the Central Bank, which will increase transparency, effective monitoring and efficiency of government cash resources.<em>مدیریت صحیح شیوه جمعآوری منابع و توزیع مصارف دولت یا به بیان فنی، مدیریت نقدینگی دولت، بخش مهمی از فرآیندهای خزانهداری و یکی از مهمترین پیشنیازهای انضباط مالی دولت است. </em><em>مقررات مربوط به فرآیندهای خزانهداری در ایران دارای </em><em>پیچیدگی زیادی است که این موضوع، درکنار غیرشفاف بودن فرآیندهای مزبور، نقد و بررسی این فرآیندها را دشوار مینماید</em><em>. </em><em>پژوهش حاضر ابتدا به بررسی فرآیندها و روالهای خزانهداری در ایران، برمبنای قوانین، آییننامهها و بخشنامههای مربوط میپردازد. فرآیندهای مربوط به وجوه واریزی به خزانه و همچنین مصارف آنها، به تفکیک نوع وجوه (درآمدهای عمومی، درآمدهای اختصاصی، وجوه شرکتهای دولتی، درآمد نفت و وجوه سپرده) بررسی می</em><em></em><em>شود. نمودارهای مستخرج از این بررسی، زمینه ارزیابی کارآمدی و نقد فرآیندهای خزانهداری را فراهم کرده است. براساس پژوهش حاضر، مهمترین نقدهای وارد به فرآیندهای خزانهداری (مدیریت نقدینگی) در ایران عبارتاند از: عدم امکان نظارت مؤثر بر گردش حسابهای دولت، کند شدن گردش منابع درآمدی و هزینهای بخش دولتی، تشدید رفتار رانتجویی در بانکها و دستگاههای دولتی، رسوب وجوه عمومی در شبکه بانکی و ناکارآمدی شیوه پرداخت اعتبارات (مبتنیبر تخصیص).</em><br /> <em>تجربه سایر کشورها و توصیه نهادهای بینالمللی در موضوع اصلاح مدیریت نقدینگی دولت نشان میدهد، گام نخست برای اصلاح فرآیندهای کنونی خزانهداری، تأسیس حساب واحد خزانه<sup><strong><sup>[1]</sup></strong></sup> (</em><em>TSA</em><em>) و متمرکز کردن تمام حسابهای درآمدی و هزینهای دولت نزد بانک مرکزی است که موجب افزایش شفافیت، امکان نظارت مؤثر و افزایش کارآیی گردش منابع دولت خواهد شد.</em><br /> <br clear="all" /><br /> <br /> [1]- Treasury Single Account