دانشگاه علامه طباطبائیپژوهشهای اقتصادی ایران1726-0728196120150121Possibility of Making Coalition among Iran, Azerbaijan and Turkmenistan for Exporting Natural Gas to Europe: a Game Theoretic Frameworkامکان تشکیل ائتلاف میان کشورهای ایران، آذربایجان و ترکمنستان در صادرات گاز به اروپا: رهیافت نظریه بازی1291693FAامیرجعفرزادهدکتری اقتصاد نفت و گاز دانشگاه علامه طباطباییعباسشاکریاستاد دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطباییفرشادمومنیدانشیاردانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی0000-0002-9772-3971قهرمانعبدلیدانشیار دانشکده اقتصاد دانشگاه تهرانJournal Article20151201The following paper investigates European policy about importing natural gas from Caspian Sea countries. The Nabucoo and Trans-Caspian gas project are the two potential projects. For these pipelines three countries are candidates: Iran, Turkmenistan and Azerbaijan. By using the game theory framework, coalition among natural gas exporters for the Nabucco Project has been considered. Iran, Turkmenistan and Azerbaijan are three potential exporter countries. In this paper we answer the question whether three countries should enter the coalition for exporting gas to Europe or not. Moreover, we accounted bargaining power of these countries. We conclude that all countries have profits to make the coalition for gas exporting in the Nabucoo project. Iran has more bargaining power than others so Iran can play an important and active role for exporting gas to Europe in the Nabucco project.<em>اروپا یکی از مهمترین مناطقی است که از لحاظ تأمین منابع انرژی به واردات وابسته است و در آینده نیز پیشبینی میشود این وابستگی بیشتر نیز شود. در زمینه گاز طبیعی، این منطقه بیشتر به واردات گاز طبیعی از روسیه وابسته است که به دلیل مشکلات و مسایل سیاسی ما بین روسیه و اتحادیه اروپا، ترجیح اروپا کاهش وابستگی انرژی به روسیه میباشد. لذا، اروپا انگیزه زیادی جهت تنوع بخشیدن به واردات گاز طبیعی دارد. یکی از مناطقی که در فاصله نسبتاً مناسبی از اروپا قرار دارد و از ذخایر قابل توجه گاز طبیعی نیز برخوردار است، منطقه کشورهای حاشیه خزر (ایران، ترکمنستان و آذربایجان) میباشند. مهمترین پروژه هایی که در زمینه ارسال گاز کشورهای حاشیه خزر به اروپا مطرح میباشد، خط لوله نابوکو و ترانس کاسپین میباشند. </em> <br /><em>در این مقاله در چارچوب نظریه بازی، رفتار استراتژیک کشورهای ایران، ترکمنستان و آذربایجان بررسی شده است. جهت نیل به این هدف، از روش شپلی و نوکلئولوس استفاده شده است که رفتار استراتژیک کشورها را در بازیهای همکارانه تجزیه و تحلیل میکند. با توجه به نتایج بدست آمده، مشخص میشود در صادرات گاز به اروپا از طریق خط لوله نابوکو، قدرت چانه زنی ایران و آذربایجان بیشتر از ترکمنستان میباشد. ایران میتواند جهت افزایش توان استراتژیک خود، نسبت به ارسال گاز آذربایجان و ترکمنستان از طریق خاک خود اقدام کرده و اتکای کشورهای اروپایی به ایران را افزایش دهد. </em>https://ijer.atu.ac.ir/article_1693_fd01f68f10ffaccf26073f81f009ee27.pdfدانشگاه علامه طباطبائیپژوهشهای اقتصادی ایران1726-0728196120150121Identifying the Socio- Economic Characteristics of the Iranian Borrowing Households and the Impact of Micro-Credits on the Poverty Gapشناسایی ویژگیهای اقتصادی- اجتماعی خانوارهای دریافتکننده وام در ایران و تأثیر آن بر شکاف فقر31621694FAحسندرگاهیدانشیار دانشکده علوم اقتصادی و سیاسی، دانشگاه شهید بهشتیمحمدرضامظلوم پورکارشناس ارشد علوم اقتصادی، دانشگاه شهید بهشتیJournal Article20151201The Impact of micro-credits on household’s poverty gap is considered as one of the most important social and economic issues. In this research, the socio- economic characteristics of the borrowing households are identified by using a Logit model, based on the urban and rural household budget survey data for 2011. Then, the impact of micro-credits on poverty gap of poor households is examined by estimating regression models. The result of the Probit analysis indicates that the coefficients of the age of household head, employment of the household head, household size, and urbanization are significantly positively related to households’ access to credit. However, the coefficient of household expenditure is negatively related to households’ access to credit. This implies that the low-income household is more likely to have not access to micro-credits. Also, the regression analysis shows that the access to micro-credits is not a significant explanatory variable for poverty gap of the poor households. This indicates the micro-credits has no impact on the poverty reduction of the poor households. <br /> نحوه تأثیر اعتبارات پرداختی به خانوارها و تأثیر آن در کاهش فقر خانوارهای فقیر از مقوله های مهم اجتماعی و اقتصادی است که در چارچوب ادبیات اقتصاد خانوار و مسئله محدودیت اعتباری خرد بدان پرداخته شده است. در این تحقیق بر اساس داده های بودجه خانوارهای شهری و روستایی سال 1390 و با کاربرد سه الگوی لوجیت، ویژگی های اجتماعی و اقتصادی خانوارهای دریافت کننده وام شناسایی و اثر وام در احتمال فقیر شدن یا نشدن آن ها بررسی می شود. سیس با استفاده از دو مدل رگرسیون خطی براساس داده های مقطعی، اثر وام در کاهش نسبت شکاف فقر خانوارهای فقیر شهری و روستایی مورد توجه قرار می گیرد. نتایج برآوردهای تحقیق نشان می دهد که افزایش دهک هزینه ای خانوار و همچنین افزایش سن سرپرست خانوار احتمال دریافت وام را افزایش، و اشتغال سرپرست خانوار، افزایش بعد خانوار و همچنین شهرنشین بودن خانوار، احتمال دریافت وام را کاهش می دهد. این یافته، وجود محدودیت اعتبارات برای خانوارهای کم درآمد را تأیید می کند. از سوی دیگر نتایج حاکی از عدم کارایی اعتبارات در کاهش شکاف فقر خانوارهای فقیر است. https://ijer.atu.ac.ir/article_1694_94b7b3a5e66ebd97ea2cc70619244577.pdfدانشگاه علامه طباطبائیپژوهشهای اقتصادی ایران1726-0728196120150121The Effect of Military Budget Expenditure Share on Economic Growth in Iranاثر سهم مخارج بودجهای نظامی بر رشد اقتصادی در ایران63821695FAسعیدکریمی پتانلاردانشیار گروه اقتصاد دانشگاه مازندرانعلی اکبرباجلان. دانشجوی دکتری اقتصاد دانشگاه مازندرانJournal Article20151201The article is aimed at investigating the effect of the military budget expenditure share in GDP on the Iranian economic growth in the endogenous growth model framework. To meet this end, using the time-series data of Iran during 1988 to 2012 and the Auto-Regressive Distribution Lag Model, the effect of military budget expenditure share in GDP on economic growth has been studied. The results show an inverted U-shape relationship between economic growth and military budget expenditure share in GDP. Therefore, there is a proportion for military budget expenditure which maximizes the economic growth, which is 2.73 percent from GDP which is lower than (2.95 percent) the average proportion in the considered time period. As a result, it seems that the society can benefit from reallocating the resources to non-military budget expenditures such as education and health. <br /> هدف این مقاله بررسی و تعیین اثر سهم مخارج بودجهای نظامی بر رشد اقتصادی در چارچوب الگوی رشد درون زا می باشد. بدین منظور با استفاده از دادههای سری زمانی کشور ایران، طی دوره 1367 الی 1391 و الگوی خودرگرسیونی با وقفههای توزیع شده به تعیین اثر سهم مخارج بودجهای نظامی بر رشد اقتصادی در ایران پرداخته شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد، که بین رشد اقتصادی و سهم مخارج بودجهای نظامی از تولید ناخالص داخلی یک رابطه U معکوس وجود دارد. بنابراین سهمی از مخارج بودجهای نظامی وجود دارد که رشد اقتصادی را حداکثر می سازد که حدود 73/2 درصد از تولید ناخالص داخلی می باشد، که از مقدار متوسط آن در دوره مورد بررسی(95/2 درصد)، پایینتر است. بنابراین به نظر می رسد، که جامعه از تخصیص مجدد منابع به سمت مخارج بودجهای غیر نظامی مانند آموزش و بهداشت میتواند منتفع گردد.https://ijer.atu.ac.ir/article_1695_b7917ec5dc780ac5673ab28de093ae86.pdfدانشگاه علامه طباطبائیپژوهشهای اقتصادی ایران1726-0728196120150121Factors Affecting the Income Distribution in Iran: a Bayesian Econometric Approachبررسی عوامل مؤثر بر توزیع درآمد در اقتصاد ایران با رویکرد اقتصادسنجی بیزینی831161696FAمحسنمهرآرا. استاد دانشکده اقتصاد دانشگاه تهرانمجتبیمحمدیاندانشجوی دکتری علوم اقتصادی دانشگاه تهرانJournal Article20151201This paper has tried to apply Bayesian Model Averaging (BMA) and Weighted Average Least Squares (WALS) approaches as methods of averaging in Bayesian econometrics in order to investigate the impact of 18 macroeconomic variables on Gini coefficient in Iran based on annual data from 1976 to 2010. The results of two approaches indicate that the growth rate of Gross domestic products is the most important determinant of the Gini coefficient, implying economic growth arising from oil booms leads to more unequal distribution of income. As regards to other variables, the results of BMA estimation indicate that second and third effective variables on Gini coefficient are respectively the ratio of government current expenditure to GDP and the ratio of oil revenue to GDP for which an increase in the ratios engenders inequality. Thus the distribution of oil rents and government expenditure is inconsistent with primary purposes of politicians to ameliorate income distribution. Also the results of WALS estimation rank openness and exchange rate as the most effective variables respectively with positive sign. Therefore economic liberalization moving along with oil revenue during the sample period, has been against the favor of lower income groups. According to aforementioned results, it is necessary to revise economic growth policies to the benefit of low-income groups of people. In addition, renovation of budgeting process and allocation of resources with aim to reduce rent-seeking opportunities and more privileges for low-income groups must be considered by policy makers.پژوهش حاضر با بکارگیری روشهای میانگینگیری مدل بیزینی<sup><sup>[1]</sup></sup> (BMA) و حداقل مربعات متوسط وزنی<sup><sup>[2]</sup></sup> (WALS) بعنوان روشهای مرسوم اقتصادسنجی بیزینی[3]، اثر 18 متغیر اقتصادی بر ضریب جینی طی دورهی زمانی 89-1355 در اقتصاد ایران مورد بررسی قرار میدهد. نتایج حاصل از دو روش نشان میدهد که متغیر نرخ رشد تولید ناخالص داخلی با علامت مثبت مهمترین متغیر تأثیرگذار بر ضریب جینی در اقتصاد ایران میباشد بطوری که افزایش رشد اقتصادی که عموماً تحت تأثیر رانت های نفتی بوده است، به نابرابری بیشتر درآمد دامن زده است. همچنین در مورد سایر متغیرها، نتایج حاصل از تخمین BMA نشان میدهد؛ دومین و سومین متغیر تأثیرگذار بر ضریب جینی به ترتیب نسبت هزینههای جاری دولت و نسبت درآمدهای نفتی به GDP میباشد، بطوری که افزایش نسبتهای مذکور به نابرابری دامن زده است؛ لذا توزیع رانتهای نفتی و هزینههای دولت با اهداف اولیه سیاستگذاران در جهت بهبود توزیع درآمد در تعارض بوده است. همچنین بر اساس نتایج حاصل از تخمین WALS، درجه باز بودن و تغییرات نرخ ارز، بعد از رشد اقتصادی به ترتیب دومین و سومین متغیر تأثیرگذار بر ضریب جینی با علامت مثبت هستند. لذا آزادسازیهای اقتصادی که مقارن با دورههای افزایش درآمدهای نفتی نیز بوده، به زیان گروههای درآمدی پایین عمل کرده است. مطابق نتایج مذکور بازنگری در سیاستهای رشد اقتصادی و مدیریت صحیح درآمدهای نفتی به نفع گروههای درآمدی پایین ضروری است. بعلاوه اصلاح فرایندهای بودجهریزی و تخصیص منابع با هدف کاهش فرصتهای رانتجویی و برخورداری بیشتر گروههای درآمدی پایین بایستی مورد توجه سیاستگذاران قرار گیرد.
<br clear="all" />
[1]. Bayesian Model Averaging
[2]. Weighted Average Least Squares
[3]. Bayesian Econometricshttps://ijer.atu.ac.ir/article_1696_39729ec3f9df2abbb0ce2b3630ed05c2.pdfدانشگاه علامه طباطبائیپژوهشهای اقتصادی ایران1726-0728196120150121Evaluation of the Factors Affecting Income Inequalityارزیابی عوامل موثر بر نابرابری درآمدی در جامعه1171471697FAیگانهموسوی جهرمیدانشیار اقتصاد، دانشگاه پیام نورفرهادخداداد کاشیاستاد اقتصاد، دانشگاه پیام نورعالمهموسی پور احمدیJournal Article20151201In the presentstudy,the evaluation of different economic factors’ impact on income inequality in Iran has been considered during the period 1363-1390. In order to achieve this, Auto-Regressive Distributed Lag method is used. The results indicate that the rate ofeconomic growth and inflation rate havenegative influence and income tax, labour productivity and gas and oil revenue has a positive influence on income equality.Also based on the results, it can be stated that the relationship between economic growth and income distribution confims Kuznets and Kaldor’s view. <br />The structural stability tests indicate the estimated model is stable. In addition, according to calculated elasticities, it can be concluded that revenue fromincome tax has had the most effect on reducing incomeinequality in Iran during the mentioned period. <br /> <em>در تحقیق حاضر ارزیابی</em><em>تاثیرعوامل اقتصادی مختلف بر نابرابری درآمد در ایران، در طی دوره زمانی 1363</em><em>–</em><em> 1390 مد نظر بوده است. برای تحقق این هدف از روش خود رگرسیون با وقفه های توزیع شونده (</em><em>ARDL</em><em>) استفاده شده است. یافتههای تحقیق دلالت بر آن دارد که</em><em>رشد اقتصادی و </em><em> </em><em>تورم</em><em>تاثیر منفی، و متغیرهای</em><em>درآمد حاصل از مالیات بر درآمد، </em><em> درآمدهای حاصل از نفت و گاز، و</em><em> بهرهوری نیروی کار تاثیر مثبت بر برابری درآمد دارند. همچنین، براساس نتایج بهدست آمده میتوان اظهار داشت که رابطه میان رشد اقتصادی و توزیع درآمد با دیدگاه کوزنتس و کالدور مطابقت دارد. آزمونهای ثبات ساختاری انجام شده نشان میدهند که مدل برآورد شده پایدار است. به علاوه، براساس کششهای محاسبه شده میتوان نتیجه گرفت که</em><em>درآمد حاصل از مالیات بر درآمد</em><em>بیشترین اثرگذاری را بر کاهش نابرابری درآمد در ایران در دوره مذکور داشته است. </em>https://ijer.atu.ac.ir/article_1697_583281c121ee0d55eefecd41ad0cc0cc.pdfدانشگاه علامه طباطبائیپژوهشهای اقتصادی ایران1726-0728196120150121The Impact of Foreign Direct Investment in Dealing with Financial Development on Economic Growth
(Case Study of Islamic Countries)اثرگذاری سرمایه گذاری مستقیم خارجی در تعامل با توسعه مالی روی رشد اقتصادی (مطالعه موردی کشورهای منتخب اسلامی)1491711698FAحسینمحمدیاستادیار گروه اقتصاد کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهدمحبوبهناروییدانشجوی دکتری اقتصاد کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهدJournal Article20151201Many economists insist that the financial market is a key factor in economic growth due to the role of financial markets in financing and capital formation in different countries. With the development of endogenous growth models in recent decades, researchers pay more attention to the relation between financial markets and economic growth. In this study, the empirical relationship between Foreign Direct Investment in dealing with financial development on economic growth investigated in 25 Islamic countries over the period 1990 to 2012 using Generalized Method of Moments (GMM). The results show that the interaction between foreign direct investment and market-based indicators of financial development causes economic growth. <br /> <em>بازار مالی به سبب نقش مؤثری که در تأمین منابع مالی و سرمایه مورد نیاز برای سرمایهگذاری در کشورها دارد، از اهمیت قابل توجهی برخوردار است و به عنوان یکی از عوامل مهم در فرایند رشد اقتصادی توسط بسیاری از اقتصاددانان مورد توجه قرار گرفته است. با توسعه نظریه رشد درونزا، دهههای اخیر شاهد توجه زیاد به ارتباط میان بازارهای مالی و رشد اقتصادی بوده است. در این پژوهش با استفاده از روش تعمیم یافته گشتاورها</em><em>(</em><em>G</em><em>MM</em><em>) </em><em>به بررسی رابطه بین شاخص های متنوع توسعه مالی و رشد اقتصادی با لحاظ سرمایه گذاری مستقیم خارجی در </em><em>25 کشور</em><em> منتخب اسلامی طی سالهای 1990-2012 پرداخته شده است</em><em>. نتایج حاکی از آن است که تعامل بین سرمایه گذاری مستقیم خارجی و شاخص های توسعه مالی بازار محور، باعث افزایش رشد اقتصادی شده است. </em>https://ijer.atu.ac.ir/article_1698_198346a2f70900de3cb356e2fc2d3dc1.pdf