@article { author = {Safavi, Bizhan}, title = {Assessing the Potentials of Industrial Sector In Creating Employment}, journal = {Iranian Journal of Economic Research}, volume = {6}, number = {19}, pages = {143-167}, year = {2004}, publisher = {Allameh Tabataba’i University}, issn = {1726-0728}, eissn = {2476-6445}, doi = {}, abstract = {This paper investigates the potential of industrial sector in generating  indirect employment in its sub sectors. To determine the ability of Job creation, the demand for labor function in each sub sector is estimated, augmented by the demand for Labor growth matrix using the ISIC code. Then, the long term relation between employment and capital stock is tested Using ARDL and Johansen Method. Finally, for ranking indirect employment generating potential, Input-Output accounting and semi social accounting frame work are used. Results show that clothing and leather, and textile sub sectors, with 13 and 12 employee respectively, have the largest employment coefficient, and therefore, the greatest employment generating potential. The direct employment coefficients for these sub sectors are the largest, showing the larger potentials to create employment. }, keywords = {Employment,Direct and Indirect Employment,Industrial Employment,Input-Output,ARDL}, title_fa = {بررسی قابلیت های اشتغال زایی بخش صنعت ایران}, abstract_fa = {در این مقاله، به بررسی توان نفر – شغل ایجاد شده صنعت و پتانسیل اشتغال زایی غیرمستقیم هر یک از زیر بخش های صنعتی کشور مطابق طبقه بندی ISIC پرداخته می شود. به منظور تعیین توان اشتغال زایی و کاهش نرخ بیکاری، برآوردی از تقاضای کار در بخش ها صورت می پذیرد. این هدف، با استفاده از برآورد تابع تقاضای نیروی کار و ماتریس رشد تقاضای کار به روش خطی و لگاریتمی به کمک روش داده های ادغام شده در بخش های صنعتی کشور دنبال شده است. سپس، به بررسی رابطه بلندمدت اشتغال و موجودی سرمایه در بخش های صنعت از طریق آزمون هم انباشتگی ARDL و آزمون یوهانس می پردازیم. در نهایت، برای رتبه بندی پتانسیل اشتغال زایی و توان اشتغال زایی غیرمستقیم رشته فعالیت های صنعتی از نظام حسابداری داده – ستانده متعارف و نظام شبه ماتریسی حسابداری اجتماعی استفاده شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که زیر بخش صنایع پوشاک و چرم و سپس، زیر بخش نساجی به ترتیب، با 13 و 12 نفر – شغل، بیشترین ضریب اشتغال و بالاترین توان اشتغال زایی را داشته و بیشترین شغل را به ازای ارزش یک میلیون ریال تولید ناخالص خود ایجاد می کنند. ضرایب اشتغال مستقیم آنها نیز از سایر بخش ها بزرگتر است، لذا، صنایع نساجی، پوشاک و چرم بیشترین ظرفیت بالقوه ایجاد اشتغال را دارا بوده و فرآورده های نفتی نیز با 1.5 میلیون نفر – شغل کمترین نفر – شغل را در جامعه به وجود می آورد، بنابراین، کمترین توان بالقوه اشتغال زایی را دارد. با سرمایه گذاری و تدوین سیاست های تشویقی در جهت گسترش صنایعی از قبیل ساخت سایر فلزات و ساخت وسایل نقلیه موتوری و فرآورده های نفتی نمی توان انتظار به وجود آمدن مشاغل غیرمستقیم قابل توجهی درارتباط با این گروه صنایع که عمدتا صنایع بزرگ و دولتی هستند، داشت. صنایع نساجی، پوشاک، چرم، صنایع غذایی و صنایع تولید محصولات چوبی به خوبی می توانند با رشد و گسترش در خور، بحران بیکاری در کشور را متاثر ساخته و با ایجاد مشاغل مستقیم و غیرمستقیم، نیروی بیکار جامعه را جذب کنند. بنابراین، توسعه، تجهیز و گسترش آنها به منظور مبارزه با بیکاری توصیه می شود.}, keywords_fa = {استخدام,اشتغال مستقیم و غیر مستقیم}, url = {https://ijer.atu.ac.ir/article_3886.html}, eprint = {https://ijer.atu.ac.ir/article_3886_f76817d56aabad490217cdc8a314b749.pdf} }