ساره حسینی؛ حمید امیرنژاد؛ جعفر اولادی
چکیده
پارکهای ملی از اکوسیستمهای طبیعی جهان و حیاتیترین بستر توسعه پایدار محیطزیست و پدیدههای اکولوژیک محسوب میشوند که ارزشگذاری کارکردها و خدمات آنها یکی از مهمترین و مؤثرترین عاملی است که در پایداری آنها نقشی اساسی دارد. برای نیل به این هدف در این تحقیق کارکردها و خدمات اکولوژی، اقتصادی و اجتماعی پارک ملی کیاسر در شمال ...
بیشتر
پارکهای ملی از اکوسیستمهای طبیعی جهان و حیاتیترین بستر توسعه پایدار محیطزیست و پدیدههای اکولوژیک محسوب میشوند که ارزشگذاری کارکردها و خدمات آنها یکی از مهمترین و مؤثرترین عاملی است که در پایداری آنها نقشی اساسی دارد. برای نیل به این هدف در این تحقیق کارکردها و خدمات اکولوژی، اقتصادی و اجتماعی پارک ملی کیاسر در شمال ایران که شامل دو اکوسیستم جنگلی و مرتعی است با استفاده از روشهای مستقیم بازار، انتقال منافع، روشهای مبتنی بر هزینه و هزینه جایگزین مورد ارزشگذاری قرار گرفته است. در این تحقیق ارزش اقتصادی اکوسیستم جنگلی و مرتعی پارک ملی کیاسر در سال 1393 به ترتیب معادل 59/2132 و 47/61 میلیارد ریال تعیین شد. براساس نتایج حاصل شده، مجموع ارزش کل اقتصادی خدمات و کارکردهای پارک ملی کیاسر 29/2883 میلیارد ریال و ارزش اقتصادی هر هکتار آن حدود 59/388 میلیون ریال برآورد شده است. همچنین سه کارکرد حفاظت آب، تنظیم گاز و زیستگاهی بیشترین سهم، و دو کارکرد خاکزایی و اجتماعی کمترین سهم از ارزش اقتصادی پارک ملی کیاسر را به خود اختصاص دادهاند. این نتایج بیانگر آن است که ارزش پارک ملی کیاسر از جنبه اکولوژی بیشتر از جنبه اقتصادی و اجتماعی است.
زهرا نصراللهی؛ مهران زارعی
چکیده
«آب» هم بهعنوان یک منبع طبیعی و هم بهعنوان یکی از نهادههای تولید، نقش مهمی در فرایند توسعه پایدار هر منطقه ایفا میکند. از این رو، نادیدهگرفتن محدودیت منابع آب در سیاستگذاریها و اولویتهای سرمایهگذاری مناطق خشکی چون استان یزد میتواند منجر به اتخاذ تصمیماتی شود که همسو با اهداف توسعه پایدار این مناطق ...
بیشتر
«آب» هم بهعنوان یک منبع طبیعی و هم بهعنوان یکی از نهادههای تولید، نقش مهمی در فرایند توسعه پایدار هر منطقه ایفا میکند. از این رو، نادیدهگرفتن محدودیت منابع آب در سیاستگذاریها و اولویتهای سرمایهگذاری مناطق خشکی چون استان یزد میتواند منجر به اتخاذ تصمیماتی شود که همسو با اهداف توسعه پایدار این مناطق نباشند. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر اولویتبندی فعالیتهای صنعتی استان یزد با رویکرد توسعه پایدار و با تأکید بر اهمیت منابع آب است. بنابراین، سعی شده است این کار با توجه به معیارهایی صورت گیرد که ابعاد مختلف توسعه پایدار را پوشش دهند. برای این منظور ابتدا با استفاده از روش سهم مکانی AFLQ، جدول داده ـ ستانده استان یزد تهیه شد. پس از آن با تلفیق مدلهای داده ـ ستانده و فرایند تحلیل سلسلهمراتبی و با منظور داشتن پنج معیار آببری، اشتغالزایی، پیوندهای بینبخشی، آلایندگی و ارزشافزوده، بخشهای صنعتی استان یزد اولویتبندی شدند. بر اساس نتایج این پژوهش، صنعت «دستگاههای برقی و ماشینآلات دفتری» در مقایسه با سایر صنایع استان دارای بالاترین اولویت بهمنظور سرمایهگذاریهای بیشتر است. همچنین، این نتایج اهمیت منظور داشتن معیار آببری را نشان میدهند، بهطوری که نتایج اولویتبندی صنایع بدون توجه به این معیار تفاوت درخور ملاحظهای با اولویتهای حاصل از این تحقیق خواهند داشت.
علی اصغر بانویی؛ بهزاد الماسی کوپایی؛ آزیتا جهانی؛ مهری عامری؛ مهیا لعلی؛ سعیده سعادتمندی
چکیده
در حیطه ترکیبی اقتصاد و محیط زیست، فرآیند تولید کالاها و خدمات در اقتصاد پولی و فیزیکی حاوی سه چرخه بهم پیوسته است. چرخه اولیه (منابع طبیعی)، چرخه ثانویه (کالاها و خدمات واسطهای- نهایی) و چرخه پایانی (سرریزها، پسماندها و یا ضایعات به طبیعت) است. جدول داده- ستانده پولی (MIOT) فقط فرآیند تولید کالاها و خدمات (واسطهای- نهایی) را بهصورت ...
بیشتر
در حیطه ترکیبی اقتصاد و محیط زیست، فرآیند تولید کالاها و خدمات در اقتصاد پولی و فیزیکی حاوی سه چرخه بهم پیوسته است. چرخه اولیه (منابع طبیعی)، چرخه ثانویه (کالاها و خدمات واسطهای- نهایی) و چرخه پایانی (سرریزها، پسماندها و یا ضایعات به طبیعت) است. جدول داده- ستانده پولی (MIOT) فقط فرآیند تولید کالاها و خدمات (واسطهای- نهایی) را بهصورت مرئی نظاممند میکند و دادههای آن بهصورت همزمان مقدار - قیمت است. قیمت هم از نوع قیمت معمولی، واحد، همگن و مثبت برای یک دوره حسابداری (معمولاً یک ساله) است. فعالیتهای دو چرخه دیگر از منظر نظامهای حسابداری کلان (حسابهای ملی)، ارزشی (پولی) و بخشی (MIOT) موجود، برونزا و دادههای آن بهصورت همزمان مقدار با قیمت صفر، عملاً خارج از حیطه آنها قرار میگیرند و بدین ترتیب چرخههای نامرئی بهشمار میروند. برای رفع این نقیصه در اواخر قرن بیستم، جداول داده - ستانده فیزیکی (PIOT) توسط بعضی از کشورهای اتحادیه اروپا طراحی گردید. جداول مذکور هر سه چرخه را بهصورت مرئی مورد توجه قرار میدهند و دادههای آن بهصورت فیزیکی (تن) و فاقد قیمت هستند. در قرن بیست و یکم، جداول MIOT و PIOT دو سؤال چالش برانگیز را پیش روی تحلیلگران اقتصاد داده - ستانده قرار دادهاند: یک- کدام یک از دو جدول، قابلیت بیشتری در تبیین ماهیت فیزیکی اقتصاد - محیط زیست و توسعه پایدار دارد؟ دو- آیا همانند پایه نظری MIOT، میتوان PIOT را الگوسازی نمود؟ در پاسخ به دو سؤال فوق، پژوهشهای انجام گرفته در پانزده سال اخیر را میتوان به سه گروه طبقهبندی نمود. گروهی از پژوهشگران با منظور کردن ضایعات همانند سایر محصولات، مشاهده میکنند که الگوی PIOT نسبت به الگوی MIOT، تصویر واقع بینانهتری را از ماهیت فیزیکی ساختار ترکیبی اقتصاد - محیط زیست، در ارتباط با توسعه پایدار بهدست میدهد. گروه دیگر با منظور کردن ضایعات بهعنوان نهاده اولیه و با علامت منفی مشاهدات گروه اول را مورد تردید قرار میدهند. گروه سوم تفاوت مشاهدات دو گروه فوق را در نحوه منظورکردن ضایعات (بهعنوان ستانده و یا نهاده) نمیدانند، بلکه منشاء این تفاوتها را در ماهیت و کارکرد قیمتها در چرخههای مرئی و غیرمرئی تولید بین جداولMIOT و PIOT جستجو میکنند. مشاهدات گروه سوم دو نکته اساسی را نادیده میگیرند: یک- بهکارگیری نوع قیمت (قیمت ضمنی، واحد و همگن و یا ماتریس قیمت ضمنی) در تبدیل PIOT به MIOT و دو- حفظ تراز PIOT تبدیل شده به MIOT. در این مقاله با استفاده از جداول فیزیکی و پولی سال 1990 آلمان نشان میدهیم که اولاً بهکارگیری قیمت ضمنی واحد و همگن تولید بخشها که به روش تعدیل مضاعف و یا روش تعدیل یک سویه معروف است، در تبدیل PIOT به MIOT ناتوان است و ثانیاً بهکارگیری ماتریس قیمت ضمنی در تبدیلPIOT به MIOT در صورتی امکانپذیر است که فرض شود ضابعات دارای مقدار با قیمت صفر هستند.
یعقوب اندایش؛ سید کمال صادقی؛ زهرا کریمی تکانلو؛ محمد علی متفکرآزاد؛ حسین اصغرپور
چکیده
هر کشوری با توجه به موقعیت زیستی آن ظرفیتی در جذب آلایندهها دارد. با افزایش تولید، جمعیت و مصرف مستقیم و غیرمستقیم انرژیهای فسیلی، انتشار آلایندهها از جمله دیاکسید کربن افزایش یافته و اثرات مخربی به محیط زیست وارد مینماید. بهطوریکه موجب عدم تعادل در گازهای گلخانههای، گرمتر شدن زمین، تغییرات اقلیمی و آب هوایی و به خطر ...
بیشتر
هر کشوری با توجه به موقعیت زیستی آن ظرفیتی در جذب آلایندهها دارد. با افزایش تولید، جمعیت و مصرف مستقیم و غیرمستقیم انرژیهای فسیلی، انتشار آلایندهها از جمله دیاکسید کربن افزایش یافته و اثرات مخربی به محیط زیست وارد مینماید. بهطوریکه موجب عدم تعادل در گازهای گلخانههای، گرمتر شدن زمین، تغییرات اقلیمی و آب هوایی و به خطر افتادن زندگی انسانها و جانداران شده است. بسته به اینکه بخشهای تولیدی و خانوارها به چه صورت از کالاها و خدمات و با چه نوع تکنولوژی استفاده نمایند بُعد اثرات مخرب میتواند متفاوت باشد. ردپای بوم شناختی کربن روشی برای سنجش اثر انسانها بر انتشار کربن است. این پژوهش با هدف سنجش ردپای کربن خانوارها در تلاش است به این سؤالات پاسخ دهد: ردپای بوم شناختی کربن دهکهای خانوارها به تفکیک دهکهای شهری و روستایی چه مقدار است؟ کدام دهکها ردپای بوم شناختی کربن بیشتری دارند؟ در کل خانوارها چند درصد از کل ردپای بوم شناختی کربن در کشور را تشکیل میدهند؟ و سرانه ردپای بوم شناختی کربن هر نفر در هر دهک چقدر است؟ روش بکارگرفته شده مبتنی بر ماتریس حسابداری اجتماعی سال1390 میباشد. یافتههای تحقیق حاکی از آن است که در سال 1390 کل ردپای خالص مستقیم و غیرمستقیم کربن در کشور 517 میلیون تن است که سهم خانوارها 64 درصد و مابقی مربوط به مصرفی نهایی دولت، صادرات و سایر مصارف است. ردپای خانوارهای شهری بیشتر از خانوارهای روستایی و دهکهای بالای درآمدی بیشتر از سایر دهکها است. دهک دهم شهری 11 برابر دهک اول، دهک دهم روستایی 9 برابر دهک اول و دهک دهم شهری 4 برابر دهک دهم روستایی ردپای کربن بهجای گذاشتهاند. سرانه ردپای کربن یک ایرانی 4429 کیلوگرم در سال است بهطوریکه یک نفر در دهک اول شهری 1124 کیلوگرم، دهک دهم شهری 17134 کیلوگرم، دهک اول روستایی 965 کیلوگرم و دهک دهم روستایی 9803 کیلوگرم در سال ردپای کربن بهجای میگذارند. با توجه به یافتههای فوق میتوان گفت که افراد با درآمد بیشتر ردپای کربن بیشتری در اقتصاد ایران از خود بهجای میگذارند.