علی اصغر بانوئی؛ افسانه شرکت
چکیده
مساله تعادل و عدم تعادل فضایی همواره یکی از دغدغههای سیاستگذاران و برنامهریزان منطقهای در ایران بوده است. تبیین این مساله نیازمند رعایت دو پیشنیاز است که تاکنون مورد توجه تحلیلگران منطقهای در ایران قرار نگرفته است؛ نخست شناخت پایههای نظری نظریههای فضاپذیر و فضاگریز و دوم بهکارگیری آمارهای یکپارچه و منسجم ...
بیشتر
مساله تعادل و عدم تعادل فضایی همواره یکی از دغدغههای سیاستگذاران و برنامهریزان منطقهای در ایران بوده است. تبیین این مساله نیازمند رعایت دو پیشنیاز است که تاکنون مورد توجه تحلیلگران منطقهای در ایران قرار نگرفته است؛ نخست شناخت پایههای نظری نظریههای فضاپذیر و فضاگریز و دوم بهکارگیری آمارهای یکپارچه و منسجم مانند جدول داده-ستانده چندمنطقهای. هدف اصلی مقاله حاضر واکاوی این دو پیشنیاز در کنار بهکارگیری الگوی چندمنطقهای با تاکید بر اثرات بازخوردی در سنجش تعادل و عدم تعادل فضایی است که حول سه سوال بررسی میشود: آیا رابطه مستقیمی میان اندازه GDp مناطق با اثرات سرریزی و بازخوردی آنها وجود دارد؟ کدامیک از مناطق نقش بیشتری در تعادل فضایی دارند؟ و در نهایت کدامیک از بخشهای اقتصادی، نقش بیشتری در برقراری تعادل فضایی کشور ایفا میکنند؟ در راستای پاسخ به این سه سوال براساس آخرین مصوبه شورای عالی آمایش سرزمین و با استفاده از روش ترکیبی FLQ-RAS برای نخستین بار در ایران جدول داده-ستانده 9 منطقه در قالب 7 بخش اقتصادی برای سال 1390 محاسبه شده است. یافتهها نشان میدهند: 1- رابطه مستقیمی میان اندازه GDp و اثرات سرریزی مناطق وجود ندارد. 2- اثرات بازخوردی مناطقی که اندازه GDp کمتر است، بیشتر بوده و بنابراین مناطق فوق نقش بیشتری در ایجاد تعادل فضایی در کشور ایفا میکنند و 3- اثرات بازخوردی بخش صنایع وابسته به کشاورزی در هشت منطقه بیشتر از سایر بخشهای اقتصادی است و به این ترتیب بخش پیشران در برقراری تعادل فضایی در کشور بهشمار میرود.